بهشتی خدایی بود!
گفتاری از حجت الاسلام مهدی اژه ای دبیر سابق حزب جمهوری اسلامی اصفهان
بیان خاطرات در سالگرد انفجار هفتم تیر در جمع مسئولین و کارکنان قوه قضائیه
هدیه روح گذشتگان، گذشتگان این دسته جمع، علما، صلحا، شهدا، شهدای انقلاب اسلامی، شهدای مکه و منا، شهدای مدافع حرم، شهدای هفتم تیر و به خصوص شهید مظلوم آیت الله بهشتی و یارانشان، شهدای این دستگاه حافظ و پاسدار عدالت، شهدای قوه قضائیه که بستگانشان به خصوص در این جمع حاضرند، امام راحل و فرزندانشان صلواتی ختم کنید.
ابتدا باید تشکر کنیم از مسئولینی که علیرغم گرفتاری ها و قلّت وقت و کثرت کار به این فریضه الهی اهتمام داشتند و در این مجلس جمع شده اند که متذکر می کند که ما باید برای تجلیل مقام شهید و شهادت و ارزش های انقلاب اسلامی وقت بگذاریم، جای تقدیر و تشکر دارد زیرا اگر این روزها را فراموش کنیم، سرنوشت شومی در انتظار ماست.
من دو خاطره نقل می کنم و رفع زحمت.
نباید این روزها را فراموش کنیم
در خاطرات مسئولین کودتای 28 مرداد هست که آن مقام امریکایی می گوید که ما فکر کودتا در مراسم سالگرد شهدای سی تیر به ذهنمان رسید که در فاصله یک سال در مراسم شهدا، کمترین نفر شرکت کرده بودند و ما دانستیم که مردم پشتیبان نهضت نیستند و لذا در سی تیر نقشه کودتا کشیده شد و در 28 مرداد به ثمر رسید.
یعنی این تجلیل از شهدا و آن نماز جمعه ها و این روز قدس ها و این روز 22 بهمن ها و این تشییع شهدا که حتی قطعه ای از بدن شهید که مانده در شهرها حماسه بیافریند، این ها ابراز عشق و محبت به ساحت مقدس شهیدان است و بزرگترین لشکر شکست ناپذیر انقلاب است که به صحنه می آید و فکر توطئه را از ذهن دشمنان دور می کند پس نباید این مباحث را فراموش کنیم.
تحلیل شکست نهضت ملی شدن نفت
اما مطلب دوم در باب شهید مظلوم آیت الله بهشتی است، چون ما با ایشان به دلایلی رفت و آمد داشتیم، همراه برادر شهیدمان علی اکبر اژه ای جلسات درس خصوصی داشتیم و ماهی یک بار تهران به جلسات حزب می رفتیم. در یک مناسبتی من این را از ایشان شنیدم اما نمی دانم در خاطرات راجع به ایشان این اطلاعات ثبت شده یا نه؟ ایشان فرمودند من علل شکست نهضت ملی شدن نفت را بررسی کردم و این علت که چه شد نهضت شکست خورد؟ کتاب خیلی نوشته شده ولی من آن چند کتابی که دیدم این تحلیل را در آن کتاب ها ندیدم.
ایشان فرمودند من در تحلیل شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت چند چیز را عامل دانستم:
1- دولت ملی که روی کار آمد، اتکا به همان نظام شاهنشاهی کرد، به همان تشکیلات شاهنشاهی که مزاج تشکیلات شاهنشاهی قادر نبود انقلابی بیاندیشد و انقلابی عمل کند و لذا اولین جایی که مقاومت می شد در همان تشکیلات ساخته دستگاه رضاخان پهلوی و آن دستگاه های استعماری بود و طبیعی بود که بدنه آن تشکیلات وجود فکر انقلابی را نمی پذیرفت و لذا ایشان از سال هایی که من در ذهنم هست سال 39 و 40 طرح اندیشه حکومت اسلامی را مطرح کرد.
در آن زمان مجله «مکتب تشیع» نشریه ای بود که با مدیریت خود ایشان چاپ می شد، البته چند شماره ای بیشتر چاپ نشد و شهید بهشتی در مقاله ای طرح «حکومت اسلامی» را مطرح کرد، یعنی یک تشکیلات برآمده از اندیشه اسلامی بیاید تا بتواند اسلامی فکر کند.
2- ایشان فرمود من دیدم وقتی ملی شدن صنعت نفت به ثمر رسید، نیروهای انقلابی مورد استفاده واقع نشدند و این ها سازماندهی نشدند، این ها متشکل نشدند، بلکه حتی به عنوان نیروی مقابل با اینها برخورد شد و نواب صفوی 20 ماه در دولت مصدق زندان بود و افراد انقلابی مورد غضب حکومت ملی بودند، مذهبی ها در فشار بودند و یک عالِمی در یک شهری (فکر کنم قزوین) روز ماه رمضان راجع به شراب خواری صحبت کرده بود که همانجا روی منبر ایشان را دستگیر کرده و به زندان بردند. آیت الله کاشانی از دولت خواست ایشان آزاد بشود اما گوش ندادند، یعنی تشکیلات این چنین بود، نیروهای انقلابی جایگاهی نداشتند.
من یادم است در زمان مجلس خبرگان قانون اساسی منزل ایشان بودیم، ایشان از مجلس تشریف آوردند منزل و خیلی هم از نظر جسمی خسته بودند اما بسیار از نظر روحی با نشاط بودند و فرمودند: «دیروز کار بزرگی در مجلس کردیم و سپاه پاسداران را در متن قانون اساسی آوردیم و آن را بیمه کردیم، می دانیم که دیگر نمی توانند این شجره طیّبه را مضمحل کنند».
بسیار ایشان شاد بود و بعد تأسف خورد و گفت: «نتوانستیم جهاد سازندگی را وارد قانون اساسی کنیم و به عنوان یک نهاد قانون اساسی برایش جایگاه تعریف کنیم، فقط اشاره کردیم که آیندگان باید دنبال کنند که جزء وظایف نیروهای مسلح ارتش و سپاه در زمان صلح، خدمت در سازندگی کشور است.»
پریروز فرمانده سپاه دردمندانه مطلبی گفت که من این خاطره در ذهنم آمد که این مرد بیدار شهید بهشتی زمانی چه اندیشه ای داشت و می بینیم که این فرزندان انقلاب، این جوان های دیروز و مردان با تجربه و با اراده امروز، این ها چگونه مورد هجمه هستند و لذا امام راحل که معمار بزرگ انقلاب و پایه گذار است، خدا به ایشان لطف کرده بود و به ملّت ایران انسان های متفکری را کنار بازوهای رهبری قرار داده بود.
اینها متفکر بودند
شهدای بزرگوار انقلاب، امثال شهید بهشتی، این ها اولاً فقط دلسوز نبودند چون دلسوز همه هستند، بلکه مهم این است که این ها متفکر بودند به طوری که امروز مباحث فرهنگی در حوزه خیلی بحث می شود اما اصلاً سطح بحث ها با بحث هایی که آقای مطهری پنجاه سال قبل کرد هنوز قابل مقایسه نیست. ما هنوز داریم انفعالی عمل می کنیم و جواب شبهه روز می دهیم اما او چون آینده را می دید مباحث آینده و امروز را تحلیل می کرد.
لذا فلسفه اینکه چرا اینقدر علیه آقای بهشتی تبلیغ می شد، باز این را من از خود ایشان شنیدم که در اصفهان دیداری داشتیم و فرمود موج مخالفت با من (یعنی شخص آقای بهشتی) و بعد مجموعه مجلس خبرگان قانون اساسی از وقتی شروع شد که ما ولایت فقیه را در مجلس طرح کردیم. یعنی در طرح مسئله بهشتی شد سرمایه دار، نمی دانم چه و گفتند که انحصار طلب است و قدرت طلب است!
اول پایه قانون اساسی را محکم کنیم
یادم است برادرم شهید علی اکبر اژه ای به آقای بهشتی گفت چرا از خودتان دفاع نمی کنید؟ خُب بیایید و مطالب را به مردم بگویید، ایشان فرمود ما وقت نداریم، حالا دشمن دارد برای ما موج می سازد ما را مشهور می کند و این مباحث خارج مجلس است، ما فعلاً باید متمرکز شویم یک قانون اساسی منسجم و بنیادی درست کنیم، وقتی قانون اساسی تمام شد ما می رویم میان مردم، جوانان ما پاک دلند حرف ما را می شنوند و با ما همراه می شوند. دشمن می خواهد ما را مشهور کند و ما مشهور بشو نیستیم؛ ما در آن سنگر، اول باید پایه قانون را محکم کنیم... که شما می بینیند الآن چهار دهه از انقلاب می گذرد، دشمنان اعتراف کردند ما از همه راه وارد شدیم بحران، تبلیغات، جنگ داخلی، جنگ خارجی، محاصره اقتصادی و همه چیز، نفوذ در دستگاه حکومت بنی صدر و امثال این ها ولی به یک راه رسیدیم و شکست خوردیم آن هم صخره ولایت فقیه بود.
یعنی اینجا که رسیدیم، شما هرگاه این موج علیه رهبری و ولایت فقیه را می شنوید باید یک درودی بر شهید بهشتی بفرستید که ایشان آن زمان این سنگر را محکم کرد و آن چنان پایه اش را ریخت که آن جمله ای که آقای بهشتی لحظات آخر گفت «ای امریکا از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر»، خود شهید زنده شد و امریکا بیچاره هنوز دارد خفه می شود.
قیام فقط برای خدا باشد
بیش از این مزاحم نشویم، یک آیه ترجمه کنیم از «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ...». سفارش خود آقای بهشتی هم بود، خب آن زمان مسلمان ها از جهتی در یک غربتی بودند، در دانشگاه ها، در حوزه، انقلابی ها حتی در حوزه علمیه دچار یک محدودیت هایی بودند. حتی در زندان ها بعضی از ادامه مبارزات خسته شده بودند و برای قضیه به آن شکل رمز موفقیتی نمی دیدند و این بود که در سال پنجاه آقای بهشتی فرمود: ما باید کار کنیم ولو دو نفر باشیم، یک نفر باشیم؛ «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْني وَ فُرادي» (سوره سبأ، آیه 46).
قیام فقط برای خدا باشد و به راستی بهشتی خدایی بود. سر سوزنی حبّ ریاست و مقام نداشت و حتی در این فشارها یادم هست که می فرمود: «من می دانم این همه دشنام ها، توهین ها که می شود، من طلبه ای بیش نیستم و کاره ای نیستم، می دانم همه این تیرها برای امام است و دستشان به امام نمی رسد فکر می کنند مرا بزنند امام را زده اند» و این جمله را ایشان فرمود: «خوش دارم هزار تیر بر من وارد شود، خاری به پای امام نرود» و این شیوه و رسم خدایی این مرد خدایی بود و درهر صورت مَثنی و فُرادی می گشت، جستجو می کرد که همفکر و همراه پیدا کند.
شهید بهشتی حتی در اصفهان در جلسه ای از علمای اصفهان که صد و خرده ای بودند شرکت کرد، بعد که ایشان برگشت به اخوی ما دکتر جواد اژه ای که دامادشان بود فرمودند: «من کسی را نیافتم که همراه ما باشد»، حدود صد و پنجاه روحانی در اصفهان با ایشان جلسه داشتند، می گشت هم رزم، همراه، همفکر و اهل قیام پیدا کند.
«...ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا»
می شود موج درست کرد، می شود هیاهو به پا کرد، می شود جنجال کرد، می شود داد و قال راه انداخت، می شود شهرت برای خودش انسان درست کند، شعاری بدهد و با این شعار مردم کفی، سوت بلبلی چیزی برایش بزنند و هیجانی ایجاد کنند، اما او اهل فکر و اندیشه و متفکر بود که حالا یک نمونه اش را من در حد خودم چون در دانشگاه تدریس می کنم ذکر می کنم.
طرح ریزی قوه قضائیه
در قانون اساسی ایران، این قوه قضائیه که ایشان در آنجا دید به راستی یک قوه مستقل است؛ یعنی بودجه اش را مستقل دید، مدیریتش را مستقل دید، قضاتش را مستقل دید، حتی طرح و لوایحش را مستقل دید که حالا خدمت آقای موسوی عرض می کردم، قوه قضائیه در طرح و در لایحه هیچ محدودیتی ندارد، باید این ها لوایحشان را آماده کنند، دولت حق هیچگونه تغییر ندارد و حق کم و زیاد کردن لوایح قضایی را ندارد، عیناً باید به مجلس منتقل بکند و این نکته ای که فرمودند «پلیس قضایی» خب باید دید کجا گیر کرده است، ان شاءالله خدا رفع گیر کند.
در هر صورت این مسئله قوه قضاییه به راستی مستقل در همه ابعاد است که حتی قاضی در یک شهر کوچک به راستی مستقل است و این را همین شمایی که در دستگاه هستید بدانید که از خدمات بی نظیر این شهید بزرگوار بود که سنگر قانون اساسی را درست کرد.
خدا از او دفاع می کند...
از اینکه مزاحم شدیم بسیار عذر می خواهیم، امیدواریم که خداوند به من و شما توفیق بدهد راه شهید بهشتی که راه اخلاص، ایمان، عمل صالح، تفکر، برنامه ریزی، آینده نگری، سلامت، قاطعیت، نترسیدن از مشکلات و برای خدا کار کردن است را ادامه دهیم و از قبل که به ایشان می گفتم که به شما توهین می کنند می گفت که اگر که ما مؤمن باشیم خدا وعده داده «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنُوا» (حج، آیه 36) به این آیه ایمان داشت که خدا از او دفاع می کند و امروز شما می بینید بهشتی در عالم اسلام چه کسانی از او دفاع می کنند و اگرچه جسمش را از ما گرفتند اما فکرش و اندیشه و عملش قابل گرفتن نیست.
وَالسَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاته