امام به عنوان ولی فقیه نمی خواست چتر حمایتش بالای سر یک حزب باشد/ مدل کار جمعی الزاما به معنی تشکیلات حزبی نیست

مصاحبه با آقای حسین اسفندیاری، دبیر سابق حزب جمهوری اسلامی اصفهان

سوال: آقای اسفندیاری برای ما از حزب جمهوری اسلامی بگویید.
پاسخ: من اول توصیه می کنم که شما در رابطه با حزب اگر می خواهید کلیت آن را بررسی کنید به یک دیدگاه صحیح برسید. اگر هدف این مصاحبه ها بررسی اسنادی هست، در این بررسی فرد باید تعهد به ذکر همه اسناد و منابع داشته باشد اما اگر فقط یک راه حلی هست برای آیندگان و اینکه چراغ راهی باشد که آیندگان استفاده کنند، همه کسانی که شما با آن ها مصاحبه می کنید، حالا بعد از 35 سال که از ماجرای حزب و پایان ماموریت آن می گذرد (اگر از شروع حزب بگوییم که حدود 40 سال) افراد فقط باید تجربیاتشان را بگویند.
حزبی که آقای بهشتی و دیگران تاسیس کردند منظورشان این بود که حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی بر اساس داشتن یک تشکیلات مقتدر می تواند قوام بیشتری داشته باشد اما آیا با این تشکیلات از این نوع واقعاً به این هدف نائل می شوند یا نه؟ به نظرم یکی از سوالات جدی است که در بررسی ها باید مورد نظر باشد.
سوال: یعنی حتی حزب جمهوری اسلامی مدل خوبی نبود؟
جواب: ممکن است. این دیدگاه و این اندیشه در اصل و بنایش از آقای بهشتی و خود مقام معظم رهبری و کسانی که در آن مقطع آمدند کار را شروع کردند، همگی «انسان» بودند.
البته مبدع این اندیشه در اصل آقای بهشتی بود. آقای بهشتی همه می دانستند که کل حرکات و سکناتش در طول این انقلاب جز آرزو برای اینکه این نظام و این حکومت الهی بهتر شود نبود و حزب را هم برای همین می خواستند، اما این باید به عنوان یک اندیشه مورد بررسی قرار بگیرد، به عنوان یک تز فکری. اسلام رابطه اش با تشکیلات حزبی چگونه است؟ این را هنوز کسی به نظر من جواب نداده.
سوال: خودتان دنبال جوابش بودید؟ چون شما خودتان در جایگاه عالی کار تشکیلاتی قرار داشتید.
جواب: من خودم دنبال جواب بودم. از همان زمان هم به این مسئله مرتب فکر می کردم و این مسئله را برای خودم تجزیه و تحلیل می کردم و بعد از آن هم به صحبت های حضرت امام بیشتر فکر کردم و صحبت های آقا را هم که بعد از ایشان رهبر بوده و مشی ایشان را در دوران رهبری ایشان (که بالاخره یک مشی مشخصی داشتند) و قبل از آن در دوران ریاست جمهوری و موقعی که دبیرکل حزب بودند، همه را بررسی کردم.
سوال: ما اجمالا می دانیم که کار تشکیلاتی باید باشد چون «یدالله مَعَ الجَماعَه» معنی اش همین کار تشکیلاتی است.
جواب: بله، ولی جایی گفته نشده که کار تشکیلاتی و کار جمعی و اینکه خداوند جمع را دوست دارد و اراده خودش را در جمع ها جاری می کند و به ثمر می نشاند، این در جایی گفته نشده است که این لزوماً به عنوان «تشکیلات حزبی» باشد. این ها چیزهایی است که شما باید بررسی کنید.
خیلی ها بعد از رحلت حضرت امام به این نتیجه رسیدند که بیایید برویم و حزب را احیاء کنیم؛ چندین بار این قضیه را با خود آقا مطرح کردند. اما آقا از خود چیزی نشان ندادند در این قضیه، به نظر من حتی اگر کوچکترین حدی از موفقیت را در این کار می دیدند بالاخره یک چراغ سبزی نشان می دادند، چون همان آدم های که در حزب بودند بخش عمده ای از آن ها در کنار ایشان بودند و پیرو ایشان بودند.
سوال: شاید مصلحت اندیشی هایی بوده است.
جواب: به نظر من با بقیه قرائنی که کنار هم بگذاریم ایشان هم به این نتیجه رسیدند که تشکیلات حزبی به این صورت آن چیزی نیست که بتواند آرمان های حکومت اسلامی را محقق کند، مگر اینکه جمهوری اسلامی هم کم کم نتواند به قول معروف خدای نکرده آن روش اسلامی را پیاده سازی کند و ما در این قسمتش مانده ایم و حالا بیاییم از این مسیر وارد شویم و امیدوار باشیم که اتفاقی بیفتد.
سوال: صبر کنید، از این ما نمی توانیم رد شویم. پس شما یک مدل جایگزینِ حزب موجود به ما ارائه بدهید، خودتان بعد از انقلاب و انحلال حزب هنوز کار تشکیلاتی انجام می دهید؟
جواب: البته هیچ وقت حزب به طور رسمی منحل نشد و به اصطلاح فتیله اش پایین کشیده شد، به این معنا که می گفتند امام یک روشی را در پیش گرفته که خود به خود منحل شود. ولی امام حزب را به جایی بردند که افراد بدانند دیگر نباید اطراف این حزب باشند.
البته از نظر من علت این کار امام این بود که حزب با حمایت امام شروع شد و امام معتقد به تشکیلات حزبی از اول نبودند، در عین اینکه حزب با حمایت ایشان شروع شد. این را در جاهای مختلف به ما می گفتند که من بر اساس آن چیزی که این آقایان بهش اعتقاد داشتند حمایت کردم و به خودشان هم گفتم. کما اینکه در رابطه با هزینه های حزب هم امام تا یک سال وجوهات شرعی را برای حزب می دادند اما بعد وقتی بهشان می گفتند برای حزب است، می گفتند «نه من برای حزب نمی دهم من به این آقایان اختیار دادم، این ها می توانند وجوهات را در زمینه هایی که مصرف وجوهات هست صرف کنند، اگر حزب هم محل مصرف آن است بدهند».
بنابراین امام به اصطلاح هوشمندانه در مسائل نظر می دادند، این جوری نبود که یک چیزی را امروز بگویند و فردا بیایند... منتهی آقایان نظرشان این بود که «قوام و دوام کار حکومت منوط به داشتن یک تشکیلات است» و با امام هم خیلی سر این جمله مذاکره کردند، اما به نظر من امام این را قبول نداشتند.
به هرحال از اواخر سال 57 و بعد سال 58 بعضی از دوستان به تدریج آمدند و برخی سال 59 آمدند و بعضی ها سال 60 به شورای حزب ملحق شدند و خدمت می کردند که ماجراهایی دارد.
سوال: آیا صحبت امام (ره) به خاطر مصلحت اندیشی نبوده است؟ یا اینکه امام با ذات حزب مخالف بودند؟
جواب: نه، من این را مصلحت اندیشی نمی گویم و نه نامش را مخالفت با ذات حزب می گذارم. امام در ضمن آن جلسات به آقای خامنه ای و آقای هاشمی که به عنوان راس حزب بودند گفته بودند بالاخره بعداً شماها در این حزب نیستید، و من نمی دانم چه چیزی پیش می آید. این را صریح گفته بودند و نمی شود اسمش را مصلحت اندیشی گذاشت.
مصلحت اندیشی یعنی یک کسی ممکن است چیزی را هم قبول داشته باشد اما خلافش را بگوید، ولی وقتی این را صریح آن زمان در جملاتشان گفته بودند و این آقایان می آمدند و این را در شورای مرکزی تهران نقل می کردند و به ما هم می رسید و ما هم بحث می کردیم، این اسمش مصلحت اندیشی نیست.
حالا کسی اگر می خواهد برود و حزبی تشکیل دهد امام آن را نفی نکرده اند، ولی عنوان «ولی فقیه» بالای سرش نباشد.
اینکه شما می گویید مدل، این را تدریجی باید به آن برسیم، یک حزب خاصی، یک مدل خاصی از حزب که به عنوان ولایت فقیه در جامعه باشد امام این را نفی کردند.
معنی اش هم مخالفت نیست، ممکن است مفهومش این باشد که این روش را قبول ندارند کما اینکه ما در زمان حزب کسانی را داشتیم که این ها از لحاظ افکار خیلی نزدیک به حزب بودند اما وقتی بهشان می گفتیم که به حزب بیایند می گفتند من به حزب نمی آیم. من خودم به ده ها نفر می گفتم شما که افکارت همه افکار حزب است، می گفتند درست است اما نمی آییم. و این افراد هنوز بعضی هاشان در قید حیات هستند.
سوال: الان خود شما کار تشکیلاتی انجام می دهید؟
جواب: ببینید وقتی کسی در جامعه زندگی می کند و کار اجتماعی انجام می دهد مگر می تواند کار جمعی نکند؟   
سوال: تحت چه قالبی؟ مثلاً قرض الحسنه، خیریه؟
جواب: نه، قرض الحسنه و خیریه که با نوع سیستم و روش ما یک شئون اجتماعی است. اقسام این چیزها شئونی از موارد اجتماعی است که فرد در اجتماع مسلمین باید حساس باشد و کمک کند، اما این به عنوان حکومت داری نمی تواند مطرح باشد که مثلا کسی در این چهارچوب بتواند حکومت کند.
هیچ وقت نقاط اندیشه ای که به افراد برنمی گردد؛ من دارم یک اندیشه را مطرح می کنم، یک طرز فکر را مطرح می کنم. طرز فکر مستقل از این است که خود فرد ممکن است پیرمرد شده باشد و زمین گیر شده باشد. این معیار نیست که خودش چه کار می کند، ملاک فکری را داریم می گوییم. می گوییم ملاک فکری امام برای تفکر حزبی چیست؟
30 سال بعد از امام الحمدلله آقا بودند و تفکرات امام را ادامه دادند اما باز هم می بینم آقا چنین رفتاری را نکردند، یعنی هیچ حزبی را تحت حمایت خودشان در نیاوردند. پس من از این نتیجه گیری کنم، یک دوره کوتاهی ممکن است مصلحت اندیشی باشد، یک دوره 2 ساله یا 5 ساله، دوره ای که بگوییم مربوط به جنگ بود و دوره ای که مربوط به فلان موضوع بود، اما این استمرار رفتار آقا خیلی مهم است.
حالا اگر شما می خواهید روی این مطلب کار کنید به نظر من خیلی نیاز به موشکافی دارد و باید جلسه ای تشکیل بدهید با همه این افرادی که بودند و این نظرات را در جمع بحث کنند و در آن بحث نتیجه گیری بشود.
سوال: آیا ممکن است امروز افرادی خودجوش حزبی را پایه گذاری کنند و چقدر خوب، چقدر ایده آل و چقدر آرمانی، که مقام معظم رهبری بگوید دم شما گرم.
جواب: این بحث که شما می فرمایید اگر توجه کرده باشید در بحث جوان ها که می گویند جوان ها کار فرهنگی و اجتماعی می کنند خیلی آقا خوشحال هستند، این ها مجموعاً پراکنده هستند همه در گوشه و کنار کشور هستند و ممکن است بیایند و با هم مرتبط بشوند این را هم آقا نفی نمی کنند، حتی ممکن است این ها بیایند و با هم مرتبط شوند اما عنوانشان عنوان حزبی نیست چون از حزب یک برداشت دیگری می شود.
حزب می گوید من در این ساختار قدرت باید سهیم باشم، آخرش حزب بدون سهیم بودن در ساختار قدرت نمی تواند کاری کند، اما بعضی هایش هم بستگی به زمان و مکان دارد. داریم در داخل ایران صحبت می کنیم باید حواسمان باشد یک وقتی است که بیرون کشور هستیم و ممکن است بیرون کشور مقتضیات متفاوت باشد.
سوال: مثلاً حزب الله لبنان...
جواب: حزب الله لبنان، مجموعه شیخ زکزاکی در نیجریه، این ها ممکن است اگر تشکل نداشته باشند بخورندشان، یعنی اگر تشکیلاتشان به صورت حزبی نباشد.
ما باید بحثمان را روشن کنیم مجموعه بحث ما در چارچوب داخل ایران است که محل استقرار ولی فقیه است و ولی فقیه اینجا دارد دامنه نفوذ اسلام را در سراسر جهان شکل می دهد. این ها باید هر کدامش توجه شود. نخیر حزب الله لبنان اگر نبود و اگر روز اول نمی آمدند و همان شهید موسوی و بعدش هم سید حسن نصرالله و دیگرانی که آنجا هستند این مسیر را طی نمی کردند، در جامعه لبنان این ها را می خوردند، آنجا چتر حزب الله یعنی چتر شیعیان، آنجا مرکز قدرت شیعیان است. این بحث متفاوت است از بحثی که ما داریم می کنیم.
مدل مطلوب رهبر معظم انقلاب
مدلی که الان آقا پسندیده اند این است که می گویند کسانی که در نظام به قول معروف دچار ارتجاع نشده اند، دچار پسرفت نشدند، دچار خودباختگی نشدند، دچار از دست دادن آرمان ها نشدند، این ها چیزهای کلیدی است که در صحبت های آقا هست، کسانی که به نظام اسلامی اعتقاد دارند، کسانی هستند که دنبال این هستند که حدود اسلامی و اندیشه های اسلامی گسترده بشود، می گویند ممکن است چنین ابداعی پیش بیاید که این این جوان ها از طریق یک تجمعی با هم وصل شوند اما نه تجمع حزبی، به نظرم آقا این مدل را می پسندند...
سوال: در زمان شما حزب در شهرستان های اصفهان هم فعال بود؟
جواب: بله، در حدود 20 تا 30 شهرستان شورا داشتیم. هر شب من 3 تا شهر را می رفتم و تا آخر شب می نشستم و نتیجه می گرفتم. از یک مسیر شروع می کردم و مثلا می رفتم شهرضا، بعد از این سمت می رفتم سمیرم بعد می رفتم جایی دیگر تا ساعت 12 شب.
سوال: قبول دارید که این ها تاریخش دارد گم می شود؟
جواب: این ها که بسیار مفصل است. اصلاً تشکیل این ها به چه شکل بود؟ بحث مفصلی دارد فعلاً در کلیات هستیم و اگر همه این ها را بخواهیم بنویسیم یک مجموعه چند جلدی می شود.
اسامی این افراد هم هست بهتان می گویم تا به سراغشان بروید. اینها آدم های موثر شهرها بودند، بعضی هایشان نماینده مجلس شدند. آقای غلامرضا حیدری نماینده فریدن شد، آقای بهمن محمدی نماینده فریدن شد، آقایی از نطنز نماینده شد. همه این ها آدم های موثر شدند. مسائل کلی انقلاب در خیلی از این شهرها به وجود این ها شکل گرفت.
انتهای پیام/

نظر خود را ارسال کنید