به مناسبت سالگرد شهادت عالم مجاهد آیت ا... قاضی طباطبائی نماینده امام و امام جمعة تبریز

(نماز عید قربان سال ۱۳۵۸ به امامت او اقامه شد. وی پس از اقامهٔ نماز مغرب و عشا در مسجد در راه بازگشت به منزل توسط گروهک فرقان ترور شد. در تاریخ ۱۱ آبان همان سال، امام خمینی در پیامی شهادت وی را تسلیت گفت. او در جمهوری اسلامی ایران به عنوان اولین «شهید محراب» شناخته می‌شود.)

نشریة شماره22- حزب جمهوری اسلامی
ناشر- حزب جمهوری اسلامی تعداد چاپ-10000 عدد چاپ اول- مهرماه 1359 مرکز پخش-دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی.

«باید برای آشپز آمریکائی، مکانیک آمریکائی، اداری آمریکائی، اداری فنی، کارمندان فنی آمریکائی وخانواده هایشان مصونیت باشد لكن آقای قاضی در حبس باشد... این خدمتگزاران اسلام، علمای اسلام باید در حبس باشند...» (سخنان تاریخی امام سال ۴۲)

پیام امام خمینی بمناسبت شهادت آیت الله قاضی طباطبائی
بسم الله الرحمن الرحيم. انا لله و انا اليه راجعون.
باکمال تاسف ضایعه ناگوار شهادت عالم مجاهد حجه الاسلام والمسلمین آقای حاج سید محمد علی قاضی طباطبائی رحمت الله عليه به عموم مسلمانان متعهد و علمای اعلام مجاهد و مردم غیور مجاهد آذربایجان و به خصوص بازماندگان این شهید سعید تسلیت عرض و از خداوند متعال صبر انقلابی برای مجاهدین راه حق و اسلام خواستارم.
ملت عزیز برومند ایران و آذربایجانیان غیرتمند عزیز، باید در این مصیبت‌های بزرگ که نشانه شکست حتمی دشمنان اسلام و کشور و عجز و ناتوانی و خودباختگی آنان است هر چه بیشتر مصمم و در راه هدف اعلای اسلام و قرآن مجید بر مجاهدت خود افزوده و از پای ننشیند، تا احقاق حق مستضعفین از جباران زمان بنمایند.
عزیزان من در انقلابی که ابرقدرتها را به عقب رانده و راه چپاولگری آنان را از کشور بزرگ بسته است، این ضایعات و ضایعات بالاتر اجتناب ناپذیر است، ما باید از کنار این وقایع با تصمیم عزم و خونسردی بگذریم و به راه خود که راه جهاد فی سبیل الله است ادامه دهیم.
شهادت در راه خداوند زندگی افتخارآمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملت ها است. ملت های مسلمان از فداکاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو بگیرند و با پیوستن به هم، سد استعمار و استثمار [را] بشکنند و پیش به سوی آزادگی و زندگی انسانی بروند.
از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و رحمت و مغفرت برای شهدای راه حق و شهید سعید طباطبایی خواستارم.
11 ذیحجه الحرام 1399، روح الله الموسوی الخمینی

مختصری از شرح حال آیه الله قاضی طباطبائی
بسم الله الرحمن الرحيم
مجاهد كبير، عالم توانا آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبائی فرزند حاج میرزا باقر در سال ۱۳۳۳ قمری در تبریز متولد شد. تحصیلات مقدماتی علوم دینی را از والد ماجد خود و عم گرامش میرزا اسداله در مدرسه طالبیه تبریز اخذ نمود تا سال ۱۳۵۷ قمری در موقع انقلاب تبریز به اتفاق والدش بخاطر مبارزه بتهران تبعید و پس از چند ماه توقف در تهران وری به تبریز مراجعت نمود.
در سال ۱۳۵۹ قمری بحوزه علميه قم مشرف و مشغول تحصیل علوم مذهبی گردید و از آیات عظام آیت الله گلپایگانی، آیت الله حجت، آیت الله صدر و امام خمینی و آیت الله بروجردی کسب علم نمود تا در سال ۱۳۶۹ از قم راهی حوزه عليمه نجف شد و در درس آیات عظام وقت آیت الله حکیم، عبدالحسين رشتی، میرزا باقر زنجانی، بجنوردی و علامه محمدحسین کاشف الغطاء شرکت، و بهره شایانی برد و از بعضی آیات اجازه روایتی و غیره دریافت داشت.
در سال 1372 قمری بر اثر مسائل و لازم بودن وجود ایشان رهسپار تبریز شد. در تبریز نماینده کل و تمام الاختیار امام فقط ایشان بودند و لذا دارای مسئولیت بسیار سنگینی بودند.
ایشان دارای مبارزات وسیع علیه رژیم بود مخصوصا بعد از سال 1341 شمسی که مبارزات اوج گرفت و رژیم سفاک، شهید قاضی را به زندان قزل قلعه محبوس و سپس به شهرهای بافق کرمان و زنجان تبعید نمود و همچنین مدت 3 ماه سبب فشارها و ضربات روحی و جسمی، اجبارا در بیمارستان تهران بستری شد. بعد از خارج شدن از بیمارستان به عراق تبعید گردید و یکسال در آنجا تبعید بود و پس از اتمام مدت دوباره به ایران منتقل و در تبریز اقامت گزید و مشغول ترویج و تبلیغ گردید و در پیشبرد انقلاب نقش بسزایی داشت...
شهادت
شهید محمدعلی قاضی در روز عید قربان نماز عید را به امامت خود ایشان آن هم پرشکوه و باعظمت برگزار نمود ولی مثل اینکه این نماز آخر حیاتش بود لذا بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد شعبان همان روز 10/8/58 با ماشین و پاسدار خود عازم منزل بود که در تقاطع خیابان مصدق و ارتش، ضارب خون آشام 3 تیر از پشت شیشه ماشین به سر مبارک این مجاهد کبیر شلیک کرد و گریخت...
با همان ماشین ایشان را به بیمارستان شیر و خورشید سرخ تبریز انتقال دادند، اطباء بیمارستان به معالجه ضربتی پرداختند ولی بعد از معالجات وسیع تیر وارده به طرف راست جمجمه کار خود را کرد و در ساعت 12 شب به درجه شهادت، همان آرزویی که بارها بعد از شهادت استاد شهید مرتضی مطهری می گفت:
«کاش من هم مثل استاد مطهری روزی شربت شهادت بنوشم» رسید. (نقل از پسر شهید قاضی طباطبائی)
روز 11 آبان ساعت 10 صبح با تشییع جنازه بی نظیری که در تبریز انجام گرفت در مسجد مقبره به خاک سپرده شد.
بر اثر این واقعه ایران دو بار در جنبش و حرکت عزا قرار گرفت و سیل تلگراف از داخل و خارج به رهبر انقلاب و بازماندگان سرازیر شد و از طرف استانداری سه روز عزای عمومی اعلام گردید...
از شهید قاضی آثار بسیار بجا مانده ازجمله کتابها و حواشی نوشته شده ایشان که از 20 هم تجاوز می کند، ازجمله کتابهای تحقیق روز اربعین، تعلیقات بر انوارالنعمانیه چهار جلد و اضافات و تعلیقلت بر کتاب انیس الموحدین نراقی را [می توان] نام برد.
مرحوم شهید قاضی دارای طبع شعر هم بود ازجمله اشعار ایشان این دو بیت می باشد:
چهل سال پیش با خرد و هوش زیستم


آخر نیافتم به حقیقت که چیستم

عاقل ز هست گوید و عارف ز نیستی


من در میان آب و گل هست و نیستم

(نقل از کتاب «سه شهید»)

سخنان امام بعد از شهادت آیه الله قاضی طباطبائی(ره) 12/8/58
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه بود، گذشته و سعادت را آنها بردند، که تکلیف خودشان را ادا کردند. چه در حبس و چه در زیر شکنجه و چه در بیرون از حبس. باید مهیا باشید برای مصیبت ها یکی بعد از دیگری. شما یک انقلابی کردید و یک سدی را شکستید که در دنیا نظیرش کم، یا نبوده است. منتظر نباشید که بعد از شکستن این سد و کوتاه شدن دست ابرقدرتها از خزانه شما و رفتن خائنین از این کشور و کوتاه شدن دست استفاده جوها، همین طور به این سادگی مطلب بگذرد. ما باید مهیا باشیم که باز شهید بدهیم. چنانچه دیشب یکی را دادیم.
مرحوم آقای قاضی رحم الله به شهادت رسید و قبل از او هم بوده است و بعد از این هم خواهد بود. لیكن اين شهادت ها اراده های شما را باید مصمم تر کند. شما در یک راهی قدم برمی دارید که در این راه شهادت های بسیاری از مردان بزرگ واقع شده. راه، اسلام است برای اسلام قیام کردید و برای حق قیام کردید و کسی که برای حق قیام کند، برای اسلام قیام کند، همه چیز باید پیش اوسهل و آسان باشد.
شهادت یک هدیه ای است از جانب خدای تبارک و تعالی برای آن کسانی که لایق هستند. و دنبال هر شهادتی باید تصمیم ها قوی تر شود. و بفهمانید به اینهائی که این طور کارهای ناجوانمردانه می کنند که دیگر نمی توانند با یک چنین کارهائی آن مسائل سابق را اعاده بدهند. بلکه این نحوه کشتن که بطور ناگهانی و دزدکی می کشند این دلیل بر شکست آنهاست. اگر اینها قدرتی داشتند، در میدان می آمدند. تا آن وقتی که یک قدرتی داشتند، در میدان بودند و شما هم در میدان. ولی ملت ما آنها را عقب زد، دیگر این آشفتگی های جزئی و این دست و پا زدن هائی که گاهی کسی را به شهادت می رسانند، گاهی یک دزدی می کنند: سرگردنه ها دزدی می کنند؛ این دغل بازی ها دلیل بر این است که اینها دیگر مأیوس هستند و شکست خورده هستند. شما هم قوی دل باشید و از این شهادت ها، هیچ ابدا باکی نداشته باشید و مردانه همین طوری که تا حالا قیام کردید و نهضت کردید و این سد عظمیم را شکستید، مردانه در میدان باقی باشید و جلو ببرید این نهضت را، تا اینکه ان شاءالله اسلام با آن محتوای مترقی پیاده بشود و مملکت ما یک مملکت اسلامی به تمام معنی بشود. یعنی تمام قشرهایش اسلامی شود، یعنی هم دولت یک دولت اسلامی باشد هم وزارتخانه ها اسلامی باشد هم ادارات، ادارت اسلامی باشد، هم استانداریها، استانداریهای اسلامی باشد و هم بازار و دانشگاه و امثال ذالک.
باید ما کوشش کنیم برای این مقصد بزرگ یعنی این مقصدی که انبياء دنبال این مقصد بودند و تا آخر هم دنبال این مقصد بودند و به پیش رفتند. ماها باید به تبعیت از انبیاء خدا، به تبعیت از اولیای خدا این مکتب را به پیش ببریم و ان شاء الله این مملکت را یک الگوئی قرار بدهیم از برای سایر کشورهای اسلامی، و بلکه سایر کشورهایی که مستضعفین گرفتار مستکبرین هستند. و امیدوارم که موفق بشويد.
شما در این کارهایی که انجام می دهید چه در جهاد سازندگی چه در پاسداری و چه در دادگاهها و ادارات و هر جا هستید، توجه تان به خدا باشد. که کمک به دین می کند، کسی نمی کند، خیلی پیشتان مطرح نباشد.
شما دارید یک عمل انسانی اسلامی برای خدا انجام می دهید توانستید انجام دهید که به آن نیمه هم رسیده اید. اگر نتوانستید هم انجام دهید، باز شما برد دارید برای اینکه مطلب الهی است و کسانی که برای خدا کار می کنند هیچ وقت باخت درش نیست. آنهایی که برای دنیا کار می کنند باخت دارند که اگر نرسیدند، باخت دارند و عمرشان را هدر داده اند. اگر برسند هم، باخت دارند. لیكن آنهایی که برای خدا قیام می کنند، اطاعت امر خدا را می خواهند بکنند، نهضت برای خدا، قیام برای خدا، عمل برای خدا، این هیچ وقت شکست ندارد. در ظاهر هم اگر خیال شود که ما نتوانستیم عمل بکنیم، پس شکست خوردیم؟ نه در واقع شکستی نخوردیم برای اینکه ما برای خدا کار کردیم و کسی که برای خدا کار می کند، همین دنیا نیست. قضيه جاهای دیگر ما داریم. برد آنجاست.
البته دولت مکلف است، استاندارها مکلف هستند که همراهی کنند و این جهاد سازندگی که جوانان مشغول هستند و سایر کارهائی را که جوانان مشغول هستند به قدر احتیاجی که دارند احتياجات آنها را برآورند به مقداری که می تواند دولت مسامحه نکند. و آنها هم باید عمل بکنند. یعنی همه ما موظفیم به اینکه یک کشوری که از گلوی استعمار بیرون کشیدیم، حالا خودمان اداره اش کنیم، بطوری که دیگر محتاج به آنها نباشیم. این احتياج به دشمن تلخ ترین چیزهائی است که در ذائقه انسان باید باشد. یک وقت انسان احتیاج دارد به برادرهای خودش، این هم خوب نیست، لیكن یک وقت احتیاج داشته باشد به دشمن خودش، یعنی آن کسی که در طول تاریخ ما را استضعاف کرد، در طول تاریخ به ما خیانت کرده است، جنایت کرده است. حالا ما محتاج به او باشیم. در ارزاقمان دستمان به پیشش دراز کنیم، که گنده بده. دستمان را دراز کنیم که مستشار بده. این به نظر انسان، تلخ ترین چیزهائی است که در ذائقه انسان باید باشد، که پیش دشمنش پیش آنکه همه چیزش را از بین برده است دست دراز کند که ارزاق ما را بده. باید ملت ما این تحول را پیدا کندکه عارش بیاید که به آمریکا بگوید که گندم به ما بده، یا به مستشار به ما بده، خودش باید دنبال کار خودش باشد. خودش باید قیام کند و حوائج خودش را بر آورد.
همه باید به هم کمک بکنیم یعنی ملت، همه قشرهای ملت باید در صدد این باشند، که خودكفا باشند محتاج نباشند. آن وقت قشر کشاورز، کشاورزیش را باید توسعه بدهد. و زیاد توسعه بدهد. الحمدالله در این سال توسعه پیدا کرده بود، بلکه در جایی دیدم که راجع به قم و اطراف قم بود، که چهارمقابل، قم و اطراف قم زیاد شده است.
امیدواریم که سالهای بعد طوری بشود که ما صادرکننده باشیم و آنها محتاج به ما باشند، جوری نباشد که ما پیش کسانی که به ما آنطور رنج دادند برویم بگوئیم گندم بدهید. بعدش هم باید در همه امور این طور باشد، اگر یک مملکتی بخواهد مستقل باشد، اول شرط این است که احتیاج به غیر نداشته باشد. و اگر احتیاج داشت، نمی تواند مستقل باشد. احتیاج خودش یک بستگی است. فرض کنید اگر روزی آن کسی که ما بهش محتاج باشیم، یک روزی جلویش را بگیرد. ما  باید تسلميش بشویم. ما باید کاری بکنیم که مستقل بشویم.
کاری بکنیم که محتاج نباشیم، دانشگاهی بنایش را بر این بگذارد، در دانشگاه خودش کار بکند. که آن مقداری که مملکت خودش محتاج است بتواند آن مقدار را درست بکند.
حالا هر کس از این جا برود لندن پیش دشمنان ما، پیش آن کسی که الان دارد دشمنان ما را حفاظت می کند (آمریکا) پیش آنکه دشمنان بزرگ ما را دارد حمایت می کند و پشتیبانی از او می کند و توطئه گری می کند.
عار است برای ما که مریض های ما بروند در یک همچنین مملکتی که اینطور هستند. ما باید اطبائمان در خود مملکت ما تربیت بشوند. هی مایوس نباشید از اینکه ما نمی دانیم. اینقدر خودشان را نبازند. خوب پیش از این هم می گفتند نمیشه با این قدرت ها در افتاد، بیائید بسازیم. لیكن شما دیدید وقتی ملت خواست، شد. وقتی یک ملت یک چیزی را می‌خواهد می‌شود. خدا همراهشان است. همانطوری که آن وقت می گفتند نمی شود این قدرت را به هم زد و شما عمل کردید و شد. حالا هم که می‌گویند ما نمی توانیم مثلاً خودکفا بشویم، راجع به این چیزها. نه خیر، می توانیم و باید همت کنیم و بشویم.
باید طبيب از خود ما باشد. مهندس از خود ما باشد. همه چیز از خود ما باشد. احتیاج به این نداشته باشیم که ما مغز از خارج وارد کنیم. ما خودمان باید دارای مغز صحیح باشیم. این مغزهائی هم که می‌روند، به درد ما نمی خورند. خودتان را باید از حالا بسازید برای اینکه کشور را اداره بکنید. خیلی هم دنبال این نباشید حالا که دارید کار می کنید باید حتما همه ادارات هم با شما همکاری بکنند. شما برای خدا کار می کنید. البته آنها باید این کار را بکنند. لکن اگر یکوقت یک لنگی پیدا شد هیچ ابداً خوف بخودتان راه ندهید و یاس بخودتان راه ندهید. خودتان قدرتمندید. خودتان می توانید عمل بکنید. من امیدوارم خداوند همه شما را توفیق بدهد که برای خدا کار بکنید، که شکست در آن نباشد. این توفیق از همه بالاتر است که ما خودمان را طوری بکنیم که کارهایمان برای او باشد. خدمت به ملت، خدمت به اوست. خدمت به مملکت خود شما، خدمت به خداست، مملکت، مملکت خداست. خدمت کردن برای اینکه ما محتاج به اجانب نباشیم، این خدمت بزرگی است، خدمت الهی است و برای خداست. کوشش کنید که کارتان برای خدا باشد. وقتی برای خدا باشد، از هیچ چیز باک نداشته باشید. خدا همراه شماست و کسی که خدا همراه او باشد از هیچ چیز نباید باک داشته باشد. امیدوارم خداوند همه شما را تأیید کند و موفق باشید...
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته.

نظر خود را ارسال کنید