زندگی نامه شهید حجتالاسلام سید نورالله طباطبایی نژاد (نماینده مردم اردستان - استان اصفهان)
محل تولد: اردستان- روستای ظفرقند
سن در هنگام شهادت: 41 سال
تحصیلات: علوم حوزوی
تخصص: خارج فقه و اصول
سوابق مبارزاتی: آغاز مبارزه همزمان با نهضت حضرت امام خمینی(ره)، پخش اعلامیهها و سخنرانیهای بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی ایران، اعتراض به برپایی انتخابات فرمایشی مجلس شورای ملی در سال 1349 ه.ش، دستگیری، تحمل حبس و ممنوع المنبر شدن، مبارزه با جریانهای انحرافی و گروهک منافقین و لیبرالها.
کارهای تشکیلاتی: همکاری با انجمن نویسندگان تفسیر نمونه، عضویت در حزب جمهوری اسلامی.
مسئولیتها: تبلیغ و تدریس علوم دینی و اصول عقاید، نظارت بر کمیتههای انقلاب اسلامی، سخنرانی در پادگانهای ارتش جمهوری اسلامی ایران، نمایندگی مردم اردستان در مجلس شورای اسلامی و عضویت در دو کمیسیون امور اقتصادی و دارایی و رسیدگی به سوالات.
آثار علمی: همکار علمی در تألیف هشت جلد از تفسیر نمونه، مقالات متعدد.
تولد تا جوانی
در روز شانزدهم تیرماه سال 1319 ه.ش، در خانواده روحانی عارف و مبارز حجتالاسلام والمسلمین حاج میرزا علی طباطبائی(*) در روستای ظفرقند اردستان، کودکی قدم به عرصه کره خاکی نهاد که پدر نام سید نورالله را برای او برگزید تا همیشه نور الوهیت در وجود او مسیر سعادت و بندگی خدا را بر او نمایان سازد.
(*پاورقی: حاج میرزا علی طباطبایی فرزند حاج سید یوسف از نوادگان حاج سید علی اصغر طباطبایی خوشنویس خط نسخ و نستعلیق در قرن سیزده هجری قمری است. حاج میرزا علی در سال 1312 ه.ق در آبادی کچومنقال اردستان دیده به جهان گشود. وی نیز مانند فرزندش که نزد او تحصیل علوم اسلامی را آغاز کرد، در محضر پدر بزرگوارش سید یوسف تلمذ نمود.
در هفت سالگی کچومثقال را به شوق بهرهمندی بیشتر از بحر فقه و فقاهت ترک و راهی اصفهان شد و در کلاس درس علمای طراز اول اصفهان زانوی ادب به زمین زد. وی بعد از بازگشت به زادگاه خود به فعالیت تبلیغ احکام رفیع اسلامی پرداخت. وی در سال 1383 قمری برابر با آذر 1342 ه.ش در سن 70 سالگی در جوار رحمت خدا قرار گرفت و در شهر مقدس قم دفن شد.
او در طول حیات پربرکت خود با رعایت اخلاص و تقوا به هدایت عامه مردم پرداخت و با فرقه ضاله بهائیت مبارزه کرد.
نسبت این خاندان شریف از طریق ابراهیم بن طبا، به حضرت امام حسن مجتبی(ع) میرسد که در قرن چهارم هجری قمری به منطقه اردستان و زواره مهاجرت کردند. معروفترین آنان سید کمال الدین و سید بهاءالدین حیدر است. سید بهاءالدین حیدر که عمری را در عبادت و پرهیزگاری سپری کرده بود زمانی که مغولان در قرن هفتم هجری قمری به منطقه مزبور یورش بردند با وجود کهولت سن در مقابله این خونخوار ایستادگی کرد و به شهادت رسید.
طایفه طباطبائینژاد به چنین شخصیتهای مبارز و اهل علم و فضیلتی منسوب هستند و ضمن آنکه از طریق این حلقههای نورانی به سرچشمه خاندان عترت (ع) اتصال مییابند، بر این حقیقت مسلم تاریخی مباهات میکنند که دانشوران و ستارگان درخشانی چون سید بحرالعلوم (ره)، علامه طباطبایی (ره) و آیت الله بروجردی (ره) در برخی از این شخصیتها با آنان اشتراک نسب دارند با وجود این، طایفه طباطبایینژاد به نوبه خود نیز قدمهای مؤثری برای کسب علم، معرفت و پرهیزگاری برداشتند. گلی زواره، غلامرضا «گوهر کویر».)
پدر سید نورالله، در علم و اخلاق و تقوا در منطقه اردستان زبانزد علما و مردم بود و معارف غنی اسلامی را در محضر چنین پدر فرزانه ای شروع به تحصیل کرد.
شهید سید نورالله، همچنین از فضیلت والده ماجده خود، تهذیب نفس را آموخت و قدم در طی طریق نهاد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی برای افزایش دانستهها و آشنایی هرچه بیشتر با اندیشههای نوین، به امر پدر از ظفرقند به مهد عالم پرور قم هجرت کرد و در شهر خون و قیام در محضر اساتید بنام حوزه، ادبیات عرب، فقه، اصول، فلسفه، تفسیر قرآن و دیگر علوم انسانی را فرا گرفت و بیش از 20 سال به تحصیل و تدریس پرداخت.
وی به علت استعداد سرشاری که داشت، دوره مقدمات و سطح را با سرعت فراگرفت و همه امتحانات را با موفقیت پشت سر گذاشت. دوره خارج فقه و اصول را بیش از 10 سال در محضر مرحوم آیتاللهالعظمی گلپایگانی (ره) و دیگر اساتید حوزه علمیه طی کرد و از اندیشهها و تعالیم استاد متفکر، شهید آیتالله دکتر مرتضی مطهری نیز در فلسفه اسلامی بهرههای علمی گرفت.
وی به تفسیر کلام وحی علاقه وافری داشت و با استعدادهای سرشاری که خداوند در وجود او به ودیعه نهاده بود با همتی وافر و ذوقی عالی و مدت 12 سال و تا لحظه شهادت همواره بخشی از اوقات خود را صرف آن نمود. ثمره زحمات او در این زمینه همکاری علمی در تهیه 8 جلد از تفسیر نمونه است که با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان زیر نظر برخی از اساتید حوزه علمیه منتشر شده است.
حضرت آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی (حفظه الله) از مراجع عظام تقلید در قم، در طلیعه جلد یازدهم تفسیر نمونه در وصف شهید حجتالاسلام والمسلمین سید نورالله طباطبایینژاد چنین بیان فرموده است:
«چنانچه میدانید و میدانیم دشمن زخمخورده انقلاب اسلامی ایران دست به یکی از هولناکترین جنایات زد و با بمبگذاری در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی بیش از هفتاد و دو نفر از روحانیون برجسته و شخصیتهای مهم مملکتی را شهید ساخت و در زمره این شهیدان مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید نورالله طباطبایی (قدس سره) از همکاران عزیز تفسیر نمونه بود که نمایندگی مجلس شورای اسلامی را نیز به عهده داشت.
او مردی مصمم، شجاع و با استقامت، فاضل و متدین با ایمان و پرعاطفه بود و گرمی و صفای خاصی داشت.
ما جای او را در انجمن دوستان تفسیر نمونه همواره خالی میبینیم، خدایش غریق رحمت کند و با شهیدان بدر و احد و میدان جانبازی کربلا محشور دارد و به همه ما توفیق دهد که راه آنها را تا پیروزی کامل بر قدرتهای اهریمنی جهانخوار شرق و غرب و برافراشتن پرچم اسلام در همه جهان ادامه دهیم. آمین یا رب العالمین.»(*)
(*پاورقی: ناصر مکارم شیرازی تفسیر نمونه، 1360، ج 11)
وی با قرآن مأنوس و زندگی و جهاد و شهادت خود را براساس قرآن و اندیشههای قرآنی پایهگذاری کرده بود. او به حقیقت اینکه قرآن بازدارنده و فرماندهنده است پی برده بود.(*)
(*پاورقی: قال الصادق علیه السلام: انّ القرآن زاجراٌ و امراٌ: یأمر بالجنه و یزجر عن النار. امام صادق علیه السلام می فرماید: همانا قرآن بازدارنده و فرمان دهنده است. به بهشت فرمان دهد و از دوزخ باز دارد.)
شهید طباطبایینژاد در صیانت از مفاهیم والای اسلامی و زدودن زنگار بی ایمانی و التقاط از چهره جامعه آن روز نقش مؤثری داشت و منشأ تحولات فکری عظیمی در میان علاقه مندان به فراگیری بوستان حکمت و اندیشه شد.
تواضع و فروتنی از ویژگیهای بارز شهید
سید نورالله طباطبایینژاد از همان دوران طفولیت سیرت خود را به فضایل و مکارم اخلاقی آراسته کرد و کوشید تا با اجتناب از سیئات و کسب حسنات، نفس و شرافت خود را به کرامت و پرهیز از تمایلات مادی و کبر و خودپسندی، مزین نماید. او در پرتو اندیشههای اسلامی در برابر پروردگار جهانیان خضوع و خشوع داشت و در برخورد با مؤمنان متواضع و فروتن بود. او به درستی مفهوم این حدیث شریف را میدانست که فروتنی و تواضع، مایه اصلی هر شرف محبوب و مقام بلند است.(*)
(*پاورقی: قال الصادق (ع): التواضع اصل کل نفیس و مرتبه رفیعه، «محجه البیضاء، ج 6، صفحه 225 »)
هرگاه وارد مجلسی میشد هر کجایی که جا بود مینشست، در گفتوگو اهل جدل نبود و در سلام کردن مانند جد بزرگوارش حضرت محمد مصطفی(ص) بر بزرگ و کوچک سبقت میگرفت. او از کسی کینه به دل نمیگرفت و در عین حال با افراد متکبر، تکبر میکرد زیرا که به فرموده مولای متقیان علی (ع)، «التکبر علی المتکبرین هو التواضع بعینه»، «تکبر کردن با افراد متکبر عین تواضع است.»
او درعین مهربانی بر دشمنان سختگیر بود. یکی از دوستان شهید نقل میکند یک روز شهید طباطبایی نژاد به یکی از اعضای شورای شهر اردستان در زمان طاغوت، با صلابت گفته بود: اینجا بایست تا من برگردم زیرا با تو کاری دارم.(*)
(*پاورقی: گلی زواره، گوهر کویر، همان.)
شهید سید نورالله در سنگر مبارزه و جهاد
او مبارزات خود بر ضد رژیم ستمشاهی را با الهام از قرآن و رهبری حکیمانه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران با هدایت و آگاهسازی مردم و تبلیغ احکام شرع مقدس آغاز کرد. وی در راه مبارزه با ظلم و ستم هرگز به خود نهراسید و با وجود تعرضات و ضرب و شتم ازسوی مأموران رژیم به بیدارسازی مردم ادامه میداد. او حقایق اسلام و منویات امام راحل را برای همگان بازگو میکرد. در عین حال تقیه را نیز رعایت میکرد و با اشاره به مصادیق ظلم و ستم امویان و عباسیان، عصیانگری های خاندان پهلوی را نیز برملا میساخت.
ایشان در دوران خفقان محمدرضا پهلوی، در حرم حضرت معصومه(س) سخنان و پیامهای حضرت امام راحل را برای مردم ابلاغ میکرد و برای ایشان و نصرت او در اقامه عدل و داد دست به دعا برمیداشت. در جاییکه نیز لازم میدید علیرغم آزار و اذیتهای رژیم و عمال دست نشانده آن با قاطعیت و صراحت به مواضع پلید نوکران استکبار میتاخت. در سال 1349 زمانی که مجلس فرمایشی رژیم دائماً قوانین خلاف اسلام وضع میکرد، با قاطعیت در مجالس عمومی و منبرهای سخنرانی خود در اردستان، وکلای دستنشانده مجلس شاه را نوکر اجانب معرفی میکرد؛ در پی این افشاگریها بود که ساواک او را دستگیر، ممنوع المنبر و روانه ساواک اصفهان کرد.
شهید طباطبایی نژاد در سال 1357 در پی مبارزه علنی علیه شاه دستگیر و زندانی شد اما دیری نپایید در 26 دی ماه همان سال با فرار شاه خائن از ایران، از زندان آزاد شد.
شهید طباطبایینژاد و پیروزی نهضت اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی حجت الاسلام و المسلمین سید نورالله طباطبایی نژاد با سلاح اندیشه اسلامی، به دفاع از انقلاب و آرمانهای آن پرداخت. از طرف دفتر تبلیغات بیت امام راحل، مأموریت یافت با ایراد سخنرانی به ویژه در پادگانهای ارتش و نظارت بر کمیتههای انقلاب اسلامی، از نفوذ بیگانگان در میان مردم جلوگیری کند.
با تأسیس حزب جمهوری اسلامی یکی از اعضای فعال حزب شد. شهید سید نورالله بواسطه بصیرت دینی در جریان شناسی حق و باطل بسیار تیزبین بود. او همواره در برابر لیبرالیسم و افکار منسوخ آنان ایستادگی میکرد و ضمن هشدار به بنیصدر که در آن زمان به رأی 11 میلیونی خود مغرور بود، مردم را نیز در برابر انحرافات سیاسی و سرسپردگی او به بیگانگان هوشیار می ساخت.
او به مهره چینیهای استعمار در کشور یقین پیدا کرده بود و به خوبی میدانست آمریکا درصدد است با استفاده از این عوامل، به رویارویی با مردم و انقلاب بپردازد. شهید سید نورالله طباطبایینژاد در خاطرهای که پیش از وقوع فاجعه تروریستی هفتم تیر سال 1360 (ه.ش) از خود به جای مینهد چنین نقل میکند:
«در زمستان 1357 در اوج انقلاب، هنگام سخنرانی در یکی از مساجد شرق تهران دستگیر و در کلانتری منطقه بازداشت شدم. نیمهشب رییس کلانتری به اتاقی که من در آن بازداشت بودم آمد و با من به صحبت نشست. رئیس کلانتری گفت: شما بیهوده تلاش میکنید درست است که رژیم شاهنشاهی سقوط خواهد کرد ولی این را هم بدانید که شما نمیتوانید رژیم مورد علاقه خود یعنی جمهوری اسلامی را سرکار بیاورید.
من تبسمی کردم و به او گفتم: چه دلیلی برای این عقیده داری؟
رییس کلانتری از من پرسید: آیا شما بنیصدر، قطبزاده و دکتر یزدی را میشناسید؟
در جواب گفتم: از این افراد فقط اسم دکتر یزدی را شنیدهام.
رئیس کلانتری درحالیکه لبخندی -به نشانه اطلاعات دقیق خود از عمق فجایعی که در آینده از سوی آمریکا رخ خواهد داد- بر لب داشت، به من گفت: اینها از سوی آمریکا مأموریت دارند خود را به امام خمینی نزدیک کنند و به مقامات عالی اجرایی کشور دست بیابند و مانع برقراری حکومت اسلامی در ایران شوند.
من ناباورانه به این سخن رییس کلانتری خندیدم و پیش خود فکر میکردم این هم از ترفندهایی است که مأمورین شاه برای جلوگیری از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به آن متوسل شدهاند.
بعدها که دکتر یزدی به همراه مهندس بازرگان با برژینسکی مشاور امنیتی کارتر در الجزیره دست داد و مذاکره کرد و در روزنامه کیهان با استفاده از سمت سرپرستی، خیانتهایی به انقلاب کرد و قطبزاده در سمت وزارت خارجه، خیانتهایی به انقلاب اسلامی نمود و برای آزاد ساختن گروگانها با آمریکا همکاری کرد و بنیصدر در سمت ریاست جمهوری با آمریکا همصدا شد تا دولت رجایی را سرنگون کند و یک دولت متمایل به آمریکا بر سر کار آورد و در جنگ عراق علیه ایران مرتکب آن همه جنایت و خیانت شد، به یاد سخنان رییس کلانتری افتادم و به این نتیجه نتیجه رسیدم که او اطلاعات دقیقی در زمینه این افراد داشت...» (روزنامه جمهوری اسلامی 5/4/85)
معلم قرآن در سنگر مجلس
حجتالاسلام المسلمین سید نورالله طباطبایینژاد، در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از سوی مردم اردستان به نمایندگی مجلس انتخاب شد و با عضویت در کمیسیون امور اقتصادی و دارایی و کمیسیون رسیدگی به سوالات، خدمات گستردهای برای اصلاح ساختار اقتصاد بیمار به جا مانده از رژیم پهلوی به عمل آورد.
او همواره تاکید میکرد دشمن از دو راه میتواند به یک انقلاب ضربه بزند؛ یکی از راه کودتا و دیگری راه تضعیف مجلس است.(*)
(*پاورقی: ... دشمن از دو راه میتواند یک انقلاب را به آن ضربه بزند. یکی راه کودتا، مسئله کودتا فعلاً در ایران مطرح نیست و هر کس به فکر کودتا بیفتد احمقانه است. همانطورکه دیدیم رسوا شدند و هرچند به این فکر بیفتد مطمئن باشید با شکست مواجه میشود برای اینکه زمینه کودتا در ایران وجود ندارد. به قول رهبر انقلابمان امام امت فرمود: از آن بالا بالاخره باید بیایند پایین و باید توی این جمعیت باشند و این جمعیت که حکومت اسلامی را میخواهد امکان ندارد دربرابر توطئهگران سکوت کند. خود ملت آنها را نابود میکند برای آینده هم باید سعی کنیم نارضایتی به وجود نیاید تا زمینه کودتا هرگز وجود نداشته باشد و این مسئولیت به عهده همه ملت قهرمان ایران است.
راه دیگری که دشمن درپیش دارد و این راه را 73 سال قبل رفت و پیروز شد و ما باید امروز سعی کنیم استعمارگران آن راهی را که رفتهاند و مشروطه را با شکست مواجه کردهاند این راه نتواند برود. آن راه چیست؟ راه تضعیف مجلس است. همه میدانیم که در هفتاد و چند سال پیش در این مملکت مجلس تشکیل شد برای اولین دفعه مجلس شورا و هدفشان هم این بود قوانین قرآن را پیاده کنند و در دور اول هم دشمن عجله نمیکند و برنامه را جوری پیاده میکند که در درازمدت انقلاب را بی محتوا کند.
اگر افرادی قدرت را به دست بگیرند که واقعاً مکتبی فکر نکنند این خیلی خطر بزرگی است برای انقلاب... در همان صدر مشروطیت از طرف انگلستان در ایران شایع میشد... اینها [نمایندگان] نشستهاند در مجلس چه کار می کنند... به مردم میگفتند، روحانیونی که در مجلس هستند اگر اینها در سیاست دخالت کردند از عدالت ساقط می شوند نه پشت سرشان می شود نماز بخوانی و نه پای منبرشان بنشینی، چرا این کار را میکردند؟ برای اینکه دیدند با یک مجلسی مواجه هستند که نمیتوانند منافع خودشان را تأمین کنند. مجلس را تضعیف کردند. در دوره بعد افراد روحانی مهم و غیرمهم، افراد پاک تعدادشان کمتر شد. در دوره بعد کمتر و در دوره پنجم و ششم توانستند رضاخان را بر این مملکت مسلط کنند و به طورکلی آنچه را که بنیانگذاران مشروطه خواستند از بین رفت... «بخشی از نطق پیش از دستور شهید طباطبایینژاد در بیست و نهمین جلسه علنی مجلس در تاریخ 14/5/1359 (ه.ش)- آرشیو اسناد تاریخی بنیاد فرهنگی هفتم تیر» کد پرونده: 604751)
شهید در بیست و نهمین جلسه علنی مجلس در تاریخ 14/5/1359 در خصوص انتخاب مدیران و مسئولان اجرایی می گوید: «... به معیارهای قرآن باید توجه کنیم... یوسف صدیق وقتی میخواهد مسئولیت اداره مملکت را به عهده بگیرد میفرماید: «قال اجعلنی علی خزائن الارض انّی حفیظ علیم» مسئولیت اداره مملکت را، مسئولیت امور مالی را به عهده من بگذارید برای اینکه دو ویژگی دارم؛ یکی اینکه حفیظ هستم، حفیظ صیغه مبالغه است، یعنی خیلی خوب حفظ می کنم و دیگر اینکه علیم هستم میدانم چه کنم. [بنابراین] هر کسی میخواهد مسئولیت را برعهده بگیرد باید این دو معیار قرآنی را داشته باشد.(*)
(*پاورقی: آرشیو اسناد تاریخی بنیاد فرهنگی هفتم تیر، کد پرونده: 604751)
او همچنین با اشاره به حق مردم در انتخاب سرنوشتشان که در سایه پیروزی انقلاب اسلامی به دست آمده است و نیز اهمیت و جایگاه رفیع رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران میگفت:
«... برادران و خواهران مسلمان شما بودید که با گذشت، با فداکاری و با اطاعت از مقام رهبری، انقلاب را تا اینجا رساندهاید [بنابراین] از این به بعد هم برای تداوم انقلاب هم باید اطاعت از مقام رهبری کرد.(*)
(*پاورقی: بخشی از سخنان قبل از دستور شهید طباطبائی نژاد در یک صد و بیست و یکمین جلسه علنی مجلس در تاریخ 17/12/1359 (ه.ش)، آرشیو اسناد تاریخی بنیاد فرهنگی هفتم تیر؛ همان)
او با اشاره به شکلگیری مجلس خبرگان قانون اساسی و تصویب این قانون را خونبهای شهیدان و تکیهگاه انقلاب اسلامی میدانست. این جمله از شهید طباطبایینژاد است که: «قانون اساسی خونبهای شهیدان ما است و همه ما باید به آن تکیه کنیم. قانون اساسی باید تکیهگاه انقلاب اسلامی باشد زیرا این قانون برگزیده این ملت است.» (*پاورقی: یاد یاران، همان، ص 372)
شهید طباطبایی در طول حضور در سنگر مجلس، با لیبرالها سست عنصر و در راس آنها بنیصدر به شدت مخالفت میکرد، وقتی مشاهده می کرد آنان برای پیشبرد مقاصد شوم خود به ظاهر به رأی مردم تکیه میکنند چنین میگفت: «.... رهبر انقلاب مکرر روی این مسئله تکیه میکند که در این مملکت رای مردم حاکم است... اما رهبر به حق میگوید و دیگران «کلمه حق یرادیها الباطل» این یک واقعیت است.... {همه ما} منتخب ملت هستیم، منتها ملت وقتی رهبر را انتخاب کرد و قانون اساسی را تأیید نمود اینگونه بود که اگر رأیی که به رییس جمهور می دهند مورد قبول رهبر نباشد قبول ندارند یعنی 11 میلیون رأیی که بنیصدر مرتب روی آن تکیه میکند، خود این ملت در قانون اساسی به این مطلب رای داده که اگر امضاء رهبر کنار رفت مانند 11 میلیون صفر است که کنار آن عدد نباشد... اینطور نیست که برخی منتخب تر از دیگران باشند.... این جریانی را که {لیبرالها} و {بنیصدر} فردگرایی را دارند ترویج میکنند و فوقالعاده برای انقلاب ما خطرناک است باید با شدت محکوم بشود....»1
حجتالاسلام و المسلمین نورالله طباطبایی نژاد، با اعتقاد راسخ به حقانیت انقلاب، نظام جمهوری اسلامی ایران، همواره جانفشانی کرد و سرانجام در فاجعه تروریستی هفتم تیر سال 1360 جام شهادت را نوشید.
از شهید چهار فرزند به نامهای فهیمه (1347)، مهدی (1349)، احمد (1352) و محمد (1356) به یادگار مانده است.2
ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی شهید
توصیه بر اقامه نماز اول وقت و جماعت
تاکید بر تألیف قلوب
پرهیز از خشونت
آرام ولی پرخروش
دوستدار جوانان
مدیریت و دوراندیشی
تبعیت از ولایت فقیه
صفا و صداقت
تنها بخشی از سجایای اخلاقی و شخصیتی شهید بوده و قلم نگارنده از توصیف آن عاجز است.
ما را ز داغ آشتیانی نهاد سوخت دل از غم بزرگ طباطبایینژاد سوخت