بود اما امریکا توانسته بود به وسیله امیر انتظام در داخل آن نفوذ کند.
نخست وزیر دوران انقلاب باید ساخت و بافت گروه های سیاسی گوناگون را دقیقاً بشناسد و خلاصه همه را با یک چوب نراند که بعد ناگزیر شود هیئت حسن نیت به چهار گوشه ایران اعزام دارد.
22- نخست وزیر دوران انقلاب اسلامی باید بیشترین تکیه را به مردم داشته باشد، این سخن که باید به درِ اغلب وزارتخانه ها قفل زد تا ملت راحت شود از هر که باشد و گوینده این سخن امروز هر موضعی که داشته باشد مبین اتکاء گوینده آن به خلق است. با تکیه به نیروی عظیم خلق می توان بر هر مشکلی پیروز شد ولی این پندار غلط که باید مردم را خانه نشین کرد، مردم را از کارها دور نگه داشت تا اژدهای نظام بی در و دروازه اداری دوباره خودش را جمع و جور کند، منتهی به اجرای سیاست قدم به قدم عقب نشینی به نفع امپریالیزم خواهد شد.
سیاست رئیس جمهوری تا آن لحظه که با اتکاء به نیروی این مردم جان بر کف تا مرز آزاد ساختن دانشگاه ها از چنگال خونین گروه های سیاسی پیش رفت، سیاستی مبتنی بر اصول بود ولی از آن لحظه ای که این حرکت به وسیله پاره ای به دامن ملاحظه کاری فروغلطید و به ضرر خلق و فرزندان جان بر کف خلق و به نفع گروه های مسلح حرکت کرد، راهش را از توده برید و در خلاء گم شد و باعث شد که توده های جوان و مبارز اطمینان خود را تا حدود فراوانی نسبت به قوای مجریه از دست بدهند. به مردم باید اطمینان کرد. همیشه نباید مردم را در برنامه های شعار دخالت داد آن ها را باید در کارها نیز دخالت داد و این بزرگترین رسالت نخست وزیر دوران انقلاب اسلامی ایران است.
23- موضع نخست وزیر در مقابل ساخت سیاسی نظامی، اقتصادی جهان امروز باید متکی و مبتنی بر اصول باشد ایران نمی تواند علیه یک ابرقدرت و به نفع ابرقدرت دیگر وارد یک بازی کثیف سیاسی بشود؛ مثلاً مسائل افغانستان را نمی توان با کمک آقاشاهی ها حل کرد چرا که خود آقاشاهی ها بزرگ ترین مسئله افغانستان ها هستند.
ما می توانیم برای حل مسئله افغانستان پیش قدم بشویم به شرطی که بدانیم راه حل آن نه در کراچی است و نه در مسکو بلکه تنها در کابل است. باید کابل به وسیله نیروهای مسلمان