به یک کیفیتی زیر پای عناصر اصلی را در حزب خالی کند. تلاش می کرد، یعنی واقعا دیگر عقل باورش آمده بود که می شود این کار را کرد و دنبال این قضیه بود. و واقع قضیه هم این است که اگر شهید بهشتی و دوستان ایشان تشکیلات حزب را نداشتند و از این انسجام عظیمی که در سطح کشور هست استفاده نمی کردند، بنی صدر و لیبرال ها را به آن خوبی نمی توانستند بکوبند و مبارزه را ادامه بدهند.
اگر چنانچه تحزب نبود، مجلس شورای اسلامی با آن همه جوسازی که بنی صدر بوجود آورده بود بخش عظیمی از آنرا بجای نیروهای حزب اللهی و مومن که بوسیله حزب معرفی شده بودند ولو غیر حزبی بودند اما حزب آنها را معرفی کرده بود و به مجلس فرستاده بود، مجلس از اینها خالی می شد و به جای آن عناصر وابسته به آنها می آمد، این حزب بود که نگذاشت.
آنروزی که نزدیک انتخابات بود در لابلای آن غوغای عظیمی که در این شهر تهران اینها علیه حزب بوجود آورده بودند (از سخنرانی، از مصاحبه رادیو تلویزیون در اختیارشان، بسیاری از روزنامه ها در اختیارشان، فقط یک روزنامه جمهوری اسلامی