که وظیفه من، وظیفه اداره است.
میبینیم ما باید به این نقش خاتمه بدهیم. دوران موقت یک دوران مقدماتی بود برای اینکه به یک دوران کاملتر محکمتر وارد بشویم و این دوران آغاز شده در همانجا میبینیم که اختلاف هست بین دولت و نهادهای انقلاب دادگاههای انقلاب، سپاه پاسداران انقلاب کمیتههایی که انقلابی هستند اینها نهادها با تمام اشتباهاتی که در بعضی موارد میکنند، بعضی جاها همان نهادهای انقلابند و پاسداران انقلاب، اما میبینیم آن ادارهگرها روحیه اینها را درک نمیکنند، با اینها نمیتوانند هماهنگ کنند چرا که روحیه اخلاق و خصال دیگری دارند.
حالا چرا چنین شده؟ ما برای اینکه دوباره گرفتار یک مدیر، یک مهندس، یک دکتر، یک کسی که یک وزارتخانه را به بهترین شکلی میتواند به نفع مردم اداره بکند ولی نمیتواند رهبر انقلاب باشد گرفتار نشویم باید به فکر باشیم که چه روحیه و چه خصالی لازم است. این روحیه و خصال انقلابی ادعایی نیست هر کسی که چنین ادعایی کرد باید دوران زندگی گذشته اش، سابقهاش روشن و آشکار باشد بر صحت ادعایش. از این جهت صحبت روحیه و خصال است و باید با معیارهای اسلامی بسنجیم و ببینیم که چه کسی میتواند در راس قوه مجریه قرار بگیرد، چه کسی میتواند در کنار امام نهادهای انقلاب را رهبری کند. این رئیس جمهور که ما