جامعه اسلامی مهندسین جامعه اسلامی مهندسین
  • شهید بهشتی
  • کتاب و جزوه
  • یادبود شهدا
  • تاریخ شفاهی
  • چند رسانه ای

کتاب و جزوه

  • کتاب و جزوه

اهمیت آموزش/ فضیلت تحزب و وجه تمایز حزب جمهوری اسلامی/ چگونگی جذب و استفاده نیروها

مطالعه بیشتر: اهمیت آموزش/ فضیلت تحزب و وجه تمایز حزب جمهوری اسلامی/ چگونگی جذب و استفاده نیروها

تحلیلی پیرامون شهید و شهادت و حادثه هفتم تیر

سخنرانی منتشر نشده آیت الله سیدعلی خامنه ای
تحلیلی پیرامون شهید و شهادت و حادثه هفتم تیر

اشاره:

***
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر شهیدان عزیز انقلاب اسلامی ایران و سلام بر همه خون‌های پاک و جوشانی که درخت بارور انقلاب را آبیاری کردند و سلام بر همه دل‌های با گذشت و پر سخاوتی که داغ عزیزترین عزیزان ما را تحمل کردند و سلام بر ملت بزرگ دلاور ایران که در راه خدا و معجز آسا با سرنوشت تاریخ را عوض کرد و سلام بر امام عزیز و بزرگوار ما که سلسله جنبان شهادت‌ها و شهادت طلبی ها و عشق ها و شورها در راه خدا شد.
اگرچه شهیدان عزیز دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و به عنوان گل سرسبد آنها شهید مظلوم آیت الله بهشتی به جمع خاصی تعلق ندارند و متعلق به ملت ایران و متعلق به تاریخ اسلامند، اما من شایسته می دانم درپایان دهمین شب سالگرد باشکوه این عزیزان از همه ملت ایران و از همه برادران و خواهران انقلابی در سراسر کشور که یاد این عزیزان را گرامی داشتند و احساسات آتشین خود را درباره این فداکاران راه خدا به بهترین وجهی ابراز نمودند، سپاس و تقدیر بی پایان خود و همه برادران و خواهران مرکزیت حزب جمهوری اسلامی و همه کارکنان و کادرهای شاغل در حزب را بدین مناسبت عرض کنم.
ارزش مجاهدت و پاداش شهادت برای مجاهد
درباره شهید و شهادت و همچنین درباره حادثه هفتم تیرماه و تحلیل های گوناگونی که در این زمینه وجود دارد، در این مدت خیلی سخن ها شنیده اید، اگر دشمن درصدد بود و می خواست با شهادت بهشتی عزیز و عزیزان دیگری که با او قدم در وادی شهادت گذاردند، جمهوری اسلامی را و همه گردانندگان آن را بدست نسیان و خاموشی بسپارد، خدا به عکس اراده کرد که نام و یاد این شهیدان هر روز پر جلوه تر و هر روز برجسته تر می شود. همه درباره حادثه حزب، (حادثه شهادت بزرگ) خیلی چیزها شنیده اند و می دانند. من امشب در وقت کوتاهی که با اغتنام فرصت برای گفتگوی با شما خواهران و برادران از آن استفاده می کنم، می پردازم به یک نکته و گوشه‌ی شاید ناگفته ای در مسئله این شهادت بزرگ،
مقدمه سخن این است که شهادت یک ارزش بزرگ است و در این هیچ شکی نیست که بزرگ‌ترین ارزش‌ها با یکی از بزرگ‌ترین ارزش ها در معیارهای خدائی شهادت است.

فوق کل بر بر حتی یقتل الرجل فی سبیل الله فلیس فوقها بر– (اصول کافی)
بنابراین روایت، بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری است تا وقتی که انسان در راه خدا کشته می شود و دیگر بالاتر از آن، هیچ نیکی و خیری نیست. اما یک نکته اینجا هست و آن اینست که این ارزش بزرگ به بهای چه چیزی به انسان داده می شود؟ همه کس را که شهید نمی کنند و همه خوبان که در راه خدا شهید نمی شوند. چرا کسی در راه خدا شهید می شود؟ و دشمن چرا حیات یک انسان باخدا و مؤمن را تحمل نمی کند؟ این کدام ارزش است که ارزش شهادت از آن میزاید و متولد می شود؟ وقتی ما با این دین به مسئله شهادت و ارزش شهادت نگاه می کنیم، یک سلسله ارزش های عظیم دیگر، در کنار شهادت برای ما زنده می شود. آن فداکار در راه خدا که در جبهه های جنگ خونش را به پای نهال انقلاب نثار می کند اگر قدم به میدان مجاهدت نگذاشته بود شهید نمی شد، چون مجاهدت می کند و چون دشمن خدا را می کوبد و چون مانند سدی درمقابل حملات سیل آسای مخرب دشمن می ایستد و چون دل و جان خود را سپر اسلام و انقلاب و ملت می سازد، شهادت نصیب او می شود. پس آن ارزشی که شهادت از آن زائیده می شود ارزش مجاهدت است که اگر مجاهدت نکند در راه خدا کشته نمی شود و اگر هم به نحوی کشته شود، شهادت نیست، در اینجا انسان به ارزش مجاهدت پی می‌برد. این است که وقتی با این دید به مسئله شهادت ها نگاه می کنیم و از این دیدگاه به‌خصوص شهادت این هفتاد و دو تن شهید عزیز و پیشاپیش آنها بهشتی بزرگ را مورد ملاحظه قرار می دهیم، ارزش های این شهیدان برای ما آشکار می شود. لذا این سر رشته ای است که ما از این راه می توانیم خیلی از ارزش های کتمان شده را به دست بیاوریم و خیلی از ارزش های فراموش شده و گفته نشده مشخص خواهد شد. اولین چیزی که موجب شهادت فجیع عزیزان ما و عزیزان ملت ایران در حادثه هفتم تیر شد، ایمان راسخ آنها به اسلام و به قرآن و به نظام اسلامی بود.
آنها درحقیقت مصداق این آیه شریفه بودند که درباره اصحاب اخدود سخن می گوید:
«قُتِلَ أَصْحَابُ الأُخْدُودِ  النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ  إِذْ هُمْ عَلَیْهَا قُعُودٌ  وَهُمْ عَلَى‌ مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ  وَمَا نَقَمُواْ مِنْهُمْ إِلَّا أَن یُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ» (سوره بروج: آیات 4-8)
در آنجا هم مسئله، مسئله آتش زدن جسم مبارزان در راه خدا بوده است. در آنجا هم به فاجعه‌ی آتش افروزی دست‌های دشمن خدا و دل های خبیث و پلید طراح آن ماجرا بوده است. درست مثل همین‌جا. در آنجا خدا می گوید: از آنها انتقام ایمانشان به خدا را می گرفتند، در اینجا هم از اینها انتقام ایمانشان به خدا را می گرفتند.
شهادت آیت الله بهشتی برای ایستادگی در خط اسلام بود
تاریخ باید این را بداند که اختلاف میان خطی که بهشتی نشانه و رمز آن خط بود با خطی که با بهشتی مبارزه و مخالفت می کرد، بر سر اعتقاد به اسلام و عدم اعتقاد به اسلام بود. اسلامی که متکی به قرآن و حدیث است، اسلامی که از تمایلات و هواها و هوس‌های افراد سرچشمه نمی گیرد. بهشتی پای این خط ایستاد و پای این خط شهید شد و دیگران با این اسلام مخالف بودند. علت دشمنی آنها هم با بهشتی این بود. اگر شهید مظلوم ما و یاران و دوستان و برادران و همکارانش اهل سازش بر سر اصول بودند اگر حاضر می شدند سیاست‌بازانه پا بر روی اصول اعتقادی خودشان بگذارند نه در دوران زندگی آن‌همه مورد شتم و اهانت قرار می گرفتند و نه سرنوشت آنها چنین مرگ فجیعی بود. از همان روزی که معلوم شد این خط یک خط سازش ناپذیر است، دشمن مصمم و آماده شد. آن فراری سیه‌روی در هنگام انتخابات ریاست جمهوری اول به شهید بهشتی گفت، شما که حاضر نیستید مرا کاندیدا کنید بیائید کاندیدای دیگری تعیین نکنید. شهید بهشتی این حرف را قبول نکرد؛ زیرا این کمک به ادامه‌ی آن خطی بود که ما آن خط را یک خط انحرافی می دانستیم. آن‌روز ما معتقد بودیم با هر وسیله ای که بشود از رشد آن خطی که رأسش دل‌های بی ایمان و دست‌های خائن و روح های نااستوار قرار دارند، باید جلوگیری کرد و هر کمکی را که بشود به ایجاد یک خط دیگری درمقابل آن خط، باید کرد. درمقابل ما همه‌ی آن کسانی که به خط اسلام اصیل و اسلام فقاهت و راستین معتقد نبودند زیر آن چتر قرار گرفتند. بعضی آنها را لیبرال می نامند، من می گویم اسم رویشان نگذارید لیبرال، منافق، ملحد، مشرک صریح، مادی، ساواکی، سلطنت طلب، همه و همه با هم همدست شده بودند که این خط را محو کنند و کور کنند. و چون در میان کسانی که این خط را ادامه می دادند، برترین شخصیت و منورترین چهره، و قدرتمندترین مغز، متعلق به شخصیت شهید مظلوم آیت الله بهشتی بود، از همه بیشتر با او دشمنی کردند. شخصیت او را در دوران زندگیش کتمان کردند. انسانی در بالاترین سطوح اجتماعی و مورد اطمینان امام، در رأس قوه قضائیه، مورد احترام علماء و بزرگان جامعه، از محبوبیتی بسزا درمیان قشر عظیمی از مردم برخوردار، و در عین حال مظلوم بود و همه بزرگان این‌چنین بودند. با بهشتی و با یاران او و با آنها در زیر این سقف به شهادت رسیدند و از دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی بلاواسطه پا را در بهشت گذاشتند، اولین جرمشان ایمان به خدا و ایمان به اسلام بود، بله به معنای واقعی کلمه جنگ میان اسلام و کفر بود. البته کفر صریح و کفری که همه می فهمند کفر است، اینطور وقیحانه نمی تواند به میدان بیاید، این کفر مکتوم است که زیانش بیشتر است.
شهادت آیت الله بهشتی رمز ارزش تحزب و سازماندهی است
من اگر درباره شخصیت بهشتی حرف می زنم، با اینکه او و هفتاد و دو تن از عزیزترین عزیزان ما با هم شهید شدند، به خاطر این است که بهشتی مظهر و نشانه‌ی خصوصیات این هفتاد و دو تن بود و از همه رگه های بالای شخصیت یک انسان در وجود این مرد و این فرزند حسین و این سید حسینی علوی نبوی، نشانه ای بود. بنابراین وقتی راجع به او حرف می زنیم مثل این است که راجع، به همه‌ی آن هفتاد و دو تن حرف می زنیم. این یک ارزش و اما ارزش دیگری که در شهید بهشتی و در آن جمع بود که شهادت آنها در این مکان خاص و زیر این سقف خاص می توانست رمزی برای آن ارزش باشد، تحزب و سازماندهی این شخصیت بزرگ بود. دشمن از سازماندهی می‌ترسد، دشمن از پیوستگی و تشکل نیروهای عظیم مردم به یکدیگر می ترسد هر چیزی که تشکل ایجاد کند دشمن با او مبارزه می کند. شما دیدید در دوران اختناق، مساجد و حسینه ها که تشکل ایجاد می کردند، دشمن آنقدر با آنها مخالفت می کرد. سازماندهی یک چیزی است که در جامعه‌ی ما سوابق درخشانی ندارد. مردم ما از یک حزب متین مستحکمی که در راه خدمت به آرمان‌های مردم باشد، خاطره ای ندارند. در دوران اختناق سال 1356 یک عده ای از بندگان خدا، از کسانی که معتقد به خط امام و راه مبارزه با دشمن بودند، احساس کردند که برای سرجمع کردن همه‌ی نیروهای مؤمن و مبارز لازم است یک سازماندهی بوجود بیاید. در اولین قدم احساس ضرورت نسبت بوجود شهید مظلوم بهشتی شد. احساس شد که باید او باشد تا این سازماندهی سر بگیرد و همین هم بود. در اولین جلسه ای که به این منظور تشکیل گردید، مرحوم بهشتی گفت باید کسانی را به عنوان گردانندگان یک تشکل اسلامی انتخاب بکنیم که بیش از همه چیز در آنها اخلاص باشد و برای خودشان نخواهند کار کنند، خود و من، برایشان مطرح نباشد، و خود بهشتی این‌طور بود، این معیار را هم او مطرح کرد. یکسال و نیم در دوران اختناق مقدمات یک تشکل و یک سازماندهی دور از چشم علی الظاهر تیز باطناً کور عوامل رژیم منحط پیشین، اجتماعاتی تشکیل می شد که مؤمن ترین و بهترین و متقی ترین عناصری که جامعه ما آن روز آنها را می شناخت، در این تشکل جمع بودند و هنگامی که درب زندان‌ها باز شد، مبارزان از زندان‌ها بیرون آمدند و انقلاب به سوی پیروزی پیش رفت و ملت حرکت عظیم خودش را آغاز کرد، این جمع به این نتیجه رسیده بود که باید این سازماندهی به یک تحزب وسیع و ایجاد یک تشکیلات وسیع و عظیم در سطح مردم تبدیل بشود که همین کار را هم کرد. لذا به همین دلیل بود که، هشت روز بعد از پیروزی انقلاب، حزب جمهوری اسلامی اعلام موجودیت کرد. و این چیزی نبود که در ظرف «هشت روز» درست بشود. این در ظرف یکسال و نیم طرح‌ریزی و مقدمه سازی شده بود. ریشه در دوران اختناق و روزهای سیاه استبداد رژیم گذشته داشت. در اولین ماه های انقلاب همه حرکت هایی که در سطح عموم مردم انجام می گرفت، خط دهی های ضد استکباری میان ملت، اجتماعات عظیم، شعارهای کوبنده، همه بوسیله‌ی این تشکیلات و این سازمان طرح‌ریزی انجام می گرفت. بنابراین دشمن کور که نیست، اینها را می بیند و می فهمد که خطر آینده‌ی او از کجاست، لذا حزب شد یک هدف قطعی و اصلی برای دشمن که وقتی شما در اسناد جاسوس‌خانه آمریکا هم نگاه می کنید، می بینید از حزب می نالند و در این نشریه منافقینِ مجاهدنام هم وقتی مراجعه می کنید می بینید به حزب می تازند در اظهارات و سخنان بت‌های ضد انقلاب هم وقتی نگاه می کنید می بینید حزب را آماج حملات خودشان قرار می دادند. و علت اینکه بنای جنگیدن با حزب را گذاشتند فقط یک چیز بود و آن این است که حزب یک سازمانی بود که دشمن از آن احساس خطر می کرد و می دانست که یک سلسله اعصاب سالم در یک پیکر می تواند آن پیکر را حرکت بدهد و او را حساس کند و هدایت کند. فکر می کرد که حزب مثل یک سلسله اعصاب سالمی در پیکر ملت ایران همه جا را خواهد گرفت و همه جا خواهد رفت، همه جا هدایت خواهد کرد و همه جا خط خواهد داد و همه جا فلش درست را پیش روی مردم خواهد گذارد. لذا با آن بنای مبارزه و جنگیدن را گذاشتند و کار را به جائی رساندند که حزبی بودن را یک ضد ارزش معرفی کردند.
آن محکوم فراری فاسد و سیه روی چه در جلسات خصوصی و چه در اجتماعات عمومی به بعضی از افراد که مورد خشم و نقمت او بودند اشاره می کرد و آنها را با جرم حزبی بودن می کوبید. می گفت فلانی گناهش همین بس که حزبی است!!! یعنی یک ارزش را تبدیل کردند به یک ضد ارزش. و بهشتی رساترین قامتی بود که در این انبوه انسان‌هائی که به این تشکل و سازماندهی علاقه نشان می دادند، مثل خورشید می درخشید. همه می دانستند که این سرچشمه از کجا می جوشد و درست فهمیده بودند. ارزش بزرگ شهادت برای شهید مظلوم آیت الله بهشتی و برای همه آن هفتاد و دو نفر، که اگر از مجلس یا از دولت یا از بقیه ارگان‌ها و نهادها بودند، باز هم حزبی و جزء سازماندهی اسلامی تابع ولایت فقیه و خط امام بودند که همین در خط امام و معتقد به ولایت امام بودن و در سایه او، میان افراد جامعه ولایت و پیوند و پیوستگی برقرار کردن بود. این است آن ارزشی که ارزش بزرگ شهادت از این ارزش جوشید.
برای مقابله با دشمن باید تجربه های گذشته را از یاد نبریم
 ما امروز با گذشت یکسال از شهادت این عزیزان، با آشکارشدن و رو شدن نقشه های ضد انقلاب بسیاری از مسائلی را که آن‌روز نمی دانستیم، می دانیم. حساسیت دشمن را درمقابل همه این ارزش ها تک تک، می شناسیم. اما با این حال من به خود و به همه شما برادران و خواهران تذکر می‌دهم و می گویم و تکرار می کنم که باید تجربه های گذشته را از یاد نبریم. دشمن ما در امروز، با دشمن ما در سال گذشته همین وقت یکی است. آن دشمنی که ما امروز در جبهه های خون و شرف، در مرزهای حماسه خیز کشور با او روبرو هستیم، با آن دشمنی که انقلاب ما او را به زانو درآورد یکی است، دشمنی ها همه از سوی یک دشمن است. همه از سوی یک قطب و یک طیف است. امروز هم همان خطرها هست، امروز هم بیم ضد ارزش به وانمود شدن ارزش‌ها هست. ملت باید اسلامش، ولایت ولی فقیه‌اش، پایبندی به فقه محکم و متقن اسلامیش، جهادش، سازماندهی‌اش، هوشیاری‌اش، فداکاری‌اش، بانگ الله اکبرش، دل آماده برای مجاهدتش را از دست ندهد. جبهه های داخلی و جبهه های خارجی درحقیقت یکی است. ما مجاهدت در راه خدا، در دشت‌های گرم خوزستان و در کوهستان‌های غرب و شمال غربی با دشمنان مهاجم و متجاوز را، با تلاش و فداکاری انسان‌های مخلص در راه هدایت مردم و آموزش انسان‌ها و پیوند دادن دل افراد جامعه با هم، تفاوتی میانشان قائل نیستیم. و همه را مجاهدت در راه خدا می دانیم و همه مشت کوبیدن به صورت آمریکا می دانیم لذا آمریکای خبیث پلید، که دشمن انقلاب ما و دشمن اسلام ماست، از همه دشمنان ما به یک نوع حمایت می کند. صهونیسم غاصب با رژیم مسلط و حاکم بر عراق یک حکم دارند. اینها عربند، آنها یهودیند. اینها در شناسنامه شان نوشته است، مسلمانان و در شناسنامه آنها نوشته است یهودی. اما وقتی درست نگاه می کنید می بینید هردو از یکجا منشأ می گیرند. آنچه که دشمنان اسلام و دشمنان ملت‌های مسلمان و دشمنان انقلاب اسلامی در منطقه را به تجاوز وادار می کند، جوشش انقلاب اسلامی از اعماق دل انسان‌ها در این منطقه است. تجاوز به لبنان هم به معنای دشمنی با انقلاب اسلامی و بخصوص انقلاب اسلامی در ایران و جمهوری اسلامی در ایران است. صهونیست‌ها امروز از ساقط شدن و زائل شدن رژیم عفلقی کافر حاکم بر بغداد عزا خواهند گرفت. می دانند که اگر این رژیم در عراق نباشد و هر رژیم دیگری بر سر کار بیاید جبهه ای که امروز در مقابل آنها تک و تنها می جنگد یا تک و تنها و غریبانه می ماند، عمق پیدا خواهد کرد. سیاست آمریکا و سیاست صهیونیست‌ها در منطقه، این بوده است که جبهه ضد صهیونیستی را یک جبهه کوچک و محدودی بکنند، و در این کار متأسفانه موفق شدند. امروز در مقابل غاصبان فلسطین هیچ کس و هیچ دولتی از دولت‌های مجاور یا شبه مجاور، جز دولت سوریه نایستاده است. سران عرب و کسانی که سالیان دراز است با نام فلسطین و با برگ برنده‌ی فلسطین بازی می کنند و استفاده می برند هیچ کمکی نکرده اند؛ لذا آمریکا و اسرائیل دلشان به همین خوش است. سوریه تنهاست، مقاومت فلسطین و مسلمانان معدود لبنان تنها هستند. اگر در عراق یک حکومت اسلامی و یک حکومت ضد صهیونیستی بر سر کار بود، دشمن احساس خوشحالی نمی کرد و می دانست جبهه ای را که امروز در یک منطقه محدود با او می جنگد عمق پیدا خواهد کرد. اما این رژیمی که امروز در عراق بر سر کار است، رژیمی که با اسرائیل بجنگد نیست، بلکه همخط و همجهت اسرائیل است. کشور سوریه، تنها کشوری است که در خط مقدم با غاصبان فلسطین روبرو است و تصمیم به جنگ دارد، اما محدود و محصور به دولت‌ها وکشورهایی است که به هیچ وجه قصد جنگیدن با اسرائیل را ندارند و به همین دلیل است که آمریکا از ماندن صدام حمایت می کند. به همین دلیل است که دولت‌های مرتجع منطقه از فکر سقوط صدام به خود می لرزند؛ زیرا دست همه شان با دست آمریکا برروی هم قرار دارد. و به همین دلیل هم ما اعلام کردیم
پیروزی ما بر عراق پیروزی بر آمریکا و صهیونیسم است
هدف اول ما که مقدمه هدف های بعدی است سرکوب متجاوزان و استنقاذ حقوق ایران و مبارزه با دولت ستمگر اشغالگر، بغداد است. هر پیروزی که ما در این جبهه بدست می آوریم پیروزی در جبهه مبارزه با آمریکا و با صهیونیسم است. امروز ملت ایران، خوشبختانه این مسئله را احساس می کند و لذا جوانان عزیز ما مشتاقانه در این جبهه ها می جنگند و آنها که آماده هستند به سوی این جبهه ها می شتابند. جوان ها بشتابند به سوی این جبهه ها که تعیین کننده سرنوشت منطقه همین جبهه های مرز ما و عراق است. ما اگر توانستیم به مقاصد اسلامی و مطالب حق خودمان در این جبهه ها برسیم، پایه حکومت اشغالگران فلسطین سست خواهد شد. آنها می دانند که اگر نیروهای ما توانست از عراق عبور کند و خود را به مرزهای فلسطین اشغالی برساند، آن قدرت مقاومت در اشغالگران فلسطین نیست.
امروز وضع اشغالگران فلسطین با اینکه در مقابلشان نیروی درستی نبود وضع نابسامانی است. اسرائیل نمی تواند نابسامانی های ناشی از جنگ را تحمل کند. بسیاری از سربازانی که او در جبهه ها بسیج می کند کارگران کارخانجات او هستند. کشوری که نمی تواند خود را از لحاظ مواد مورد نیاز برای مردم تأمین کند، کشور کوچکی با مردم معدودی آن هم با احساسات دنیادوستانه شدید که در آن مردم هست و از اروپا و آسیا همه‌ی نقاط عالم جمع شده اند در فلسطین اشغالی برای اینکه راحت زندگی کنند، نه برای اینکه بجنگند؛ لذا این کشور نمی تواند بجنگد و قدرت مقاومت جنگ طولانی و درازمدت را ندارد. و همین عامل شکست اسرائیل در آینده خواهد بود ان‌شاءالله، منتها ما باید بتوانیم خودمان را به آنجا برسانیم. ما باید بتوانیم نیروهامان را در پشت فلسطین اشغالی پشتیبانی کنیم و باید بتوانیم سلاح و مهمات برسانیم و این متوقف بر این است که کار این جنگ و این مرزها را تمام کنیم. مادامی که این حاکمان زورگوی دست نشانده‌ی وابسته، بر عراق حکومت می کنند راه ما به سوی سرزمین قدس مسدود است. پروردگارا تو را به خون شهیدان اسلام و به خون شهیدان انقلاب و تو را به خون هفتاد و دو تن شهید عزیز و به خون بهشتی مظلوم سوگند می دهیم، گامهای ما را در راه تحکیم اسلام و رفع ظلم استوار بگردان... پروردگارا دست سازش کاران را قطع کن... پروردگارا این انقلاب را نجات‌بخش مردمان مظلوم منطقه بخصوص ملت آواره و مظلوم فلسطین قرار بده... پروردگارا هر لحظه ای که می گذرد دل ما را به شهادت و فداکاری مشتاق‌تر بگردان...
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

تاریخ مصاحبه بهمن ماه 61 به نقل از مجله پیام انقلاب

تاریخ مصاحبه بهمن ماه 61 به نقل از مجله پیام انقلاب
مصاحبه با حجت الاسلام خامنه ای پیرامون انقلاب اسلامی ایران
به نظر ‌می‌رسد کمی ویرایش در متن مصاحبه لازم است که به دلیل ارزش‌های تاریخی هیچ گونه دخل و تصرفی در متن نکرده ایم. صحبت‌هایی که پیرامون جنگ و پیرامون آیت الله منتظری ‌می‌کنند حائز اهمیت است و البته انسان دچار که چرا شخصی که از فضلای حوزه علمیه و با سابقه ای نیک در مبارزات انقلاب بوده است بواسطه بیت و اطرافیان خود چنان از مواضع اصیل انقلاب فاصله ‌می‌گیرد که امام خمینی او را از دخالت در فعالیت‌های سیاسی منع ‌می‌کنند.
***
بسم الله الرحمن الرحیم
سوال- با تشکر از اینکه ما را به حضور پذیرفتید ابتدا بفرمائید  اصولا عوامل ایجاد کننده انقلاب اسلامی در ایران چه بوده و ریشه‌های انقلاب در طول سالیان قبل از انقلاب را چگونه ‌می‌بینید؟
پاسخ- بسم الله الرحمن الرحیم: سوال کوتاه ولی پر مطلب و پر استفهام است که در پاسخ آن اگر بخواهیم بطور شایسته صحبت بکنیم باید بحث مفصلی بکنیم. لیکن من کوشش ‌می‌کنم که بیشترین اندازه ممکن را از آن مطلب، پاسخ مختصری بگویم.
عوامل بوجود آورنده این انقلاب را در چند بخش بایستی جستجو کرد؛ یکی بخش تاریخی، یعنی بخشی که در گذشته تاریخ ما وجود داشته است. ما در حدود صد سالی است که درگیری‌های گوناگونی با استعمارگران داشته ایم و هر یک از آن موفقیت‌ها و شکست‌ها در ذهنیت ملی ما و در خاطره عمومی مردم ما یک اثری گذاشته و یک ملت جدای از آن ذهنیات گذشته و تجربیات اندوخته شده دیرین وجود ندارد. اگر ملتی باشد که آن تجربیات را نداشته باشد مطمئنا نمی‌تواند در وضعی قرار بگیرد که ملت دارای آن تجربیات در آن وضع قرار بگیرد پس ما شخصیت مان و ذهنیتمان و اراده کار و اقداممان به میزان قابل توجهی مربوط به آن گذشته‌ها است. از ماجرای تنباکو و میرزا رضا شیرازی شروع بفرمائید و تا ماجراهای ریز و درشت دیگری که در این روال وجود داشته است.
یک بخش از عوامل بوجود آورنده این انقلاب مربوط ‌می‌شود به مسائل عینی جامعه خودمان، اگر این عوامل را بخواهیم پیدا بکنیم شاید بتوان مهمترین آن را وجود رژیم و دستگاه سفاک و نامردمی و ضد اسلامی دانست که انقلاب بطور مشخص علیه آن دستگاه بوجود آمد. اگر در ایران یک رژیم آن چنانی حاکم نبود که دین و دنیای مردم را به عسرت و زحمت کشانده بود یقینا همه مقدمات این انقلاب فراهم نبود و شاید این انقلاب با این شکل بوجود نمی‌آمد و از این قبیل شرائط عینی دیگر وجود داشت که در جزء یکی از اجزاء مهم بوجود آورنده انقلاب بود. باید توجه کرد که از جمله آگاهی‌هایی بود که مردم از طریق سخنگویان دین و روحانیون بدست آوردند و بافت طبیعی جامعه ما این را ایجاب ‌می‌کرد و این چیزی است که در جوامع غربی اصلا ناشناخته است اما در جامعه ما چنین چیزی وجود دارد و مردم به روحانیون و راهنمایان دینی معتقدند، از آنها راهنمایی و نصیحت ‌می‌خواهند و ‌می‌پذیرند و به میزان زیادی اطلاع روحانیون از مسائل جهانی و مسائل سیاسی و گرایش آنها به مسائل انقلابی در این انقلاب موثر بود که فعلا به بعد واقعیت‌های اجتماعی و شرائط موجودش من توجه دارم؛ یعنی رابطه بین روحانیون و مردم و سطح بالای آگاهی مردم، و یک بخش دیگر که از مهمترین بخش‌های موثر و از عمده‌ترین اجزای آن است عبارت است از عوامل انسانی.
در این عوامل انسانی بایستی به همه شخصیت‌های عظیمی که در این انقلاب شرکت داشتند و در رأس آنها بایستی به شخصیت بی نظیر و استثنایی حضرت امام خمینی توجه کرد. اگر این رهبر نبود و اگر این فکر و ذهن و روح بزرگ نبود مطمئنا این انقلاب با همه شرایط پدید نمی‌آمد و آن مبارزات انقلابی به پیروزی نمی‌رسید. وجود امام خمینی تخطئه کننده تز عدم تاثیر شخصیت‌ها در تاریخ شد و نشان داد شخصیت‌ها در تاریخ نه تنها موثرند بلکه بزرگترین تاثیرها را دارند و در کنار شخصیت امام روحانیون و رهبرانی بودند که هرکدام به نحوی از تفکر انقلابی و اسلامی موجود (که به آن اشاره خواهم کرد) تغذیه ‌می‌شدند و جامعه را به طرف این انقلاب پیش ‌می‌بردند. و بخش چهارم از عوامل موثر در انقلاب تفکر اسلامی و ایمان دینی در مردم ما بود که این را یک عنصری جدا از عناصری که اسم آوردم ‌می‌شماریم و رویش حساب ‌می‌کنیم. باید بگویم که تاثیر امام خمینی و تاثیر روحانیون پیامبر انقلاب و تاثیر همه اوضاع و احوال در انگیزش عمومی مردم مبتنی شد بر وجود اسلام و ایمان مذهبی در مردم، اگر مردم ایمان مذهبی ن‌می‌داشتند چنین انگیزشی بوجود نمی‌آمد. و با شرایطی که در این نقطه از دنیا آمریکائی‌ها و دیگر سلطه‌های جهانی بوجود آورده بودند گمان چنین انقلابی و چنین خیزشی نمی‌رفت. اگر اسلام در میان این مردم نبود براستی چنین خیزشی بوجود نمی‌آمد و علت اینکه دشمن مبهوت و غافلگیر شد همین بود که محاسبه درستی برای اسلام نداشت، بر روی همه چیز دیگر محاسبه کرده بودند اما بر روی ایمان اسلامی محاسبه درستی نداشتند، این بود که غافلگیر شده و ضربه را آنچنان خوردند که بر ایشان قابل جبران نیست.
در ضمنِ سوال اشاره کردید به نقش امام و حضرت آیت الله منتظری مدظله، در مورد نقش امام همانطور که قبلا اشاره کردم باید بگویم که امام پدر این انقلاب و سرچشمه و کوره آتشفشان این انقلاب و علت موجده و مبقیه این انقلاب است، هیچ چیز بهتر از این برای امام در توصیف ایشان نسبت به این انقلاب شایسته نیست. او بود که همه ما را در فضای انقلابی متولد کرد و فکر انقلابی را به همه ما داد و ولادت جدید را به همه عناصری که شما مشاهده ‌می‌کنید از ریز و درشت بخشید، همه این عناصر عزیزی که در این انقلاب هستند و شخص آیت الله منتظری که مقام و شخصیت والای ایشان برای کسی پوشیده نیست قبل از شروع نهضت امام خمینی یک روحانی و مدرس فاضلی و طلبه بزرگی از خیل فضلای قم بودند، آن کسی که توانست این شخصیت عزیز و بقیه شخصیت‌های علمی، فکری، سیاسی و سپس همه خیل شهدای عظیم این انقلاب را آنچنان بسازد که هرکدام ستاره درخشانی در آسمان این تاریخ بشوند نفس امام خمینی و تبلیغات و اقدام ایشان بود؛ بنابراین در مورد امام بایستی بگویم که ایشان پدر این انقلابند. ایشان سرچشمه این انقلابند و تا امروز هم دم گرم این مرد بزرگ هست که هم روح انقلابی و هم جهت انقلابی را برای ما محفوظ نگهداشته، اگر او نبود هم روحیه انقلابی ما سقوط ‌می‌کرد و پایین ‌می‌افتاد و هم جهت انقلابی ما به احتمال خیلی زیاد تغییر پیدا ‌می‌کرد. ما در موارد زیادی پیش آمد که نزدیک شد کج شویم یا به چپ یا به راست رویم، آن کسی که ما را در این چهار سال نگهداشته و هر لحظه که یک ذره انحراف یا چیزی که آهنگ انحراف را به گوش نزدیک ‌می‌کند، نشان داده و مانع شده، امر شخص امام خمینی و توصیه‌های ایشان بود و نگاه درست و نظر مساعد و نظر حکیمانه ایشان بوده است.
در مورد آیت الله منتظری باید بگویم که ایشان یکی از برترین شخصیت‌های این انقلاب هستند. اولا وقتی ایشان وارد خیل مبارزات شدند در سال 41 و42 پیوستن ایشان به جمع مبارزان مبارزه را یک ارزش و ثقل ویژه‌ای ‌می‌بخشید. آن روز کسانی که با این مبارزه میانه خوبی و دل خوشی نداشتند مایل بودند وانمود کنند دور و بر امام خمینی جز یک عده جوان‌ها و به تعبیر آنها بچه‌ها کسی نیست، این حرف غلط را عملا وجود کسی مانند حضرت آیت‌الله منتظری تخطئه ‌می‌کرد، زیرا ایشان همان وقت هم یکی از فضلای معروف قم، یکی از شخصیت‌های برجسته و یکی از فضلای معروف قم بودند. بودن ایشان در این مبارزه، زندان رفتنشان، در کارهای تشکیلاتی وارد شدنشان، کارهای ضروری و از ضرورت‌های این مبارزه در هنگام آن، ضرورت درک کردن و به آن رسیدن از سوی ایشان همه اینها موجب آن بود که این مبارزه یک بضاعت و شخصیت ویژه ای پیدا کند. علاوه بر این راهنمایی‌های ایشان بوده و من فراموش نمی‌کنم از سال‌های 45 و 46 که ایشان از زندان تازه آزاد شده بودند – یک زندان چند ماهه ای که داشتند، آزاد شده بودند- از همان وقت‌ها من احساس کردم، البته قبل از آن هم از سال 42 ما با ایشان کارهای مشترک داشتیم اقدام مشترک و پرونده مشترک داشتیم ولی، بیشترین راهنمایی و ارشاد و نیروی ذهن ایشان را من از سال‌های 45، 46 احساس کردم که دیدم ایشان درباره مسائل اساسی این انقلاب نظرات مساعد و عمیق و ریشه‌داری دارند که خیلی برای ما ارزنده و ذی قیمت بود. بعدها هم در دوران تبعیدها و زندان‌هایشان و دوران عافیت نسبی شان که در قم بودند همواره راهنمای مبارزان و روندگان این راه بودند علاوه بر اینکه خود شخصیت سنگین و متین  ایشان در زندان و تبعید، و حقانیت این مبارزه عده زیادی از مردم را ملتفت کرد، هر جا که ایشان رفتند مردم آن منطقه را به خودشان علاقه‌مند کردند. بعد از انقلاب هم که نقش آشکاری است در مقام امامت جمعه تهران و قم و در مقام ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی، در مقام مشاور شورای انقلاب که در شورای انقلاب خیلی اوقات شرکت ‌می‌کردند نظرات مساعدی ‌می‌دادند و در هر نقشی که ایشان داشتند و امروز در نقش یک مرجع عزیز و یک امید بزرگ برای آینده این ملت شخصیتی هستند که ما وجود ایشان و بقای ایشان را از خداوند متعال ‌می‌خواهیم و تاثیر ایشان را تاثیر بسیار بزرگی مشاهده ‌می‌کنیم.
سوال- لطفا دستاوردهای انقلاب اسلامی و اثرات آن را عموما در جهان و خصوصا در دنیای اسلام بیان نمایید و نقش انقلاب اسلامی در رابطه با وحدت مسلمین جهان را بفرمایید.
ج- دستاوردهای انقلاب اسلامی اگر برای ملت ایران فقط مورد سوال باشد یک پاسخ دارد و اگر به طور کلی سوال شود پاسخ دیگری دارد.
برای ملت ایران این انقلاب بزرگترین دستاورد را داشته، آزادی، استقلال، اسلام، خواست مردمی و اسلامی، حرکت به سوی یک آینده طلایی و رؤیایی را داشته، حیثیت و آبروی جهانی این ملت را داشته یعنی شما برای یک ملت هیچ ارزش والا و مقصود بزرگی پیدا نمی‌کنید که این انقلاب برای ملت ایران نداشته باشد و در خود ره‌آورد برای این ملت نیاورده باشد همه چیز برای این ملت و انقلاب داشته البته یک چیزهایی نقد بوده مثل آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی، یک چیزهایی هم به صورت زمینه فراهم کرده که در آینده به آنها خواهیم رسید مثل رفاه، ریشه کن کردن فقر که نشانه‌هایش هم امروز آشکار است؛ مثل ریشه کن کردن بی‌سوادی، و نهادهای مردمی و انقلابی فراوانی که این انقلاب برای مردم به وجود آورده همه خبر از آن آینده روشن و خوب ‌می‌دهد. اما این انقلاب فقط برای مردم ایران ره‌آورد نداشته، برای مردم دنیا هم داشته است. یکی از ره‌آوردهای این انقلاب برای کل مردم عالم این بوده که ثابت کرده ملت‌ها ‌می‌توانند بدون اتکا به قدرت‌های جهانی و بزرگ سرنوشت خودشان را رقم بزنند، این چیزی است که تا قبل از انقلاب اسلامی ایران شناخته و پذیرفته و باورکردنی حتی نبود، انقلاب این را به دنیا ثابت کرد. اگر امروز در آفریقا، در آمریکای لاتین، در مناطقی از آسیا ملت‌ها از وضعیتی رنج ببرند، پذیرفته نیست کسی به آنها بگوید تکان نخورید، کاری از شما ساخته نیست زیراکه قدرت‌های بزرگ با حرکت شما، با جهت‌گیری که مورد علاقه شماست موافق نیستند. زیرا آنها در پاسخ خواهند گفت قدرت‌های بزرگ با حرکت‌های ملت ایران هم موافق نبودند و ملت ایران توانست این حرکت را انجام بدهد و تا امروز هم به حرکت خود ادامه داده این همه تبلیغات هم علیه ما شده، حرکت نظامی و محاصره اقتصادی هم شده در عین حال ما هنوز هستیم. خود بودن ما نوید بزرگی است برای دنیا و این ره‌آورد کمی نیست.
ازجمله ره‌آوردهای دیگری که این انقلاب برای مردم دنیا داشته این بوده که نشان داده که در عصر مادیگری ‌می‌توان به ارزش‌ها پایبند بود. دست‌های ضد انسانی و ضد بشری در طول سالیان درازی کار کرده‌اند و مغزهای برنامه‌ریز و طراح این دست‌ها نشستند طرح ریختند تا بشریت را از ارزش‌ها و آرمان‌هایش جدا کنند و آنرا اسیر مسائل روزمره مادیش بکنند، سرگرم و مشغول هدف‌ها و آرزوهای کوچک و بزرگ بکنند گویی که در دنیای مادی امروز آرمان‌گرایی و ارزش‌گرایی جزء آرزوهای محال است و جز کارهای عوضی شما آنچه که در وضع زندگی شرق و غرب دنیا دارید ملاحظه ‌می‌کنید، تایید کننده همین حرف است که مردم دنیا را با دست قوی ‌می‌کشانند به طرف پوچ‌گرایی یا اگر پوچ‌گرایی نگوییم که از آن تداعی مکتب خاصی ‌می‌شود، هرزگرایی و بی‌ارزش‌گرایی و هدف‌های کوچک‌گرایی.
ما در این بین در این تلاطم در لابلای این امواج گوناگون یک دفعه برای یک ارزش، یک آرمان، یک مکتب، حرکت و قیام ‌می‌کنیم، درست است که این مکتب به ما وعده چیزهای مادی هم ‌می‌داد اما هدف اصلی ما تحقق این مکتب بود. تحقق مادیات خاص و عارض برای این مکتب نبود و پیروز هم شدیم. لابلای غوغاهای مستانه دنیا برای مسائل مادی ناگهان یک فریاد معنوی‌گرایی و فضیلت‌گرایی و انسانیت‌گرایی و آرمان‌گرایی بلند شد و موفق هم شد. این ‌می‌تواند بشریت را که سالیان دراز به سوی هدف‌های کوچک و حقیر رانده شده بود امیدوار کند که ‌می‌توان به سوی هدف‌های بزرگ رفت.
البته امروز عامه مردم دنیا ممکن است به آن هدف‌های بزرگ اعتقادی نداشته باشند و برای آنها ارزشی قائل نباشند یا آنها را اصلا هدف ندانند اما به هرحال انسان‌هایی هستندکه جز به هدف‌های بزرگ و والا، قانع و راضی نمی‌شوند. آنها با پیروزی انقلاب ما امیدوار خواهند شد و آنها هستند که بشریت را به سوی همان هدف‌های بزرگ خواهند کشاند. نسبت به کشورهای اسلامی هم دستاورد ویژه‌ای داریم و آن این است که توانستیم برای اولین بار پس از قرن‌های متمادی اسلام را به صورت یک نظام محقق کنیم.
یک نویسنده بزرگ اسلامی در سال‌ها قبل در ده، بیست سال قبل در کتابی نوشته بود اگر بتوانیم اسلام را در جزیره دور افتاده و کوچکی توی اقیانوس‌ها در میان یک جمعیت کوچکی، معدودی پیاده کنیم و یک نظام و جامعه بر مبنای اسلام بیابیم این از همه تلاش‌ها و فعالیت‌های تبلیغی، از فیلم‌ها و هیأت‌های تبلیغی و جلسات سخنرانی و کنفرانس‌های بین‌المللی موثرتر خواهد بود، و از چاپ کتاب و غیره و ذالک. یک نمونه کوچکی از اسلام و نظام آن را در گوشه‌ای مردم دنیا ببینند این بیشتر تأثیر ‌می‌کند در تبلیغ اسلام تا تمام تلاش‌های تبلیغاتی که در سراسر دنیا دارد انجام ‌می‌گیرد.
ما امروز به جای اینکه در یک جزیره دور افتاده و کوچک در میان اقیانوس‌ها این نظام را برپا کنیم در یک کشور بزرگ 40 میلیونی، در یکی از حساس‌ترین گذرگاه‌های جغرافیایی عالم بوجود آوردیم. ادعا نمی‌کنیم نظام کاملی است اما همین مقداری هم که بوجود آوردیم امید اسلام را در دل همه مسلمان‌های دنیا زنده کردیم. شما ‌می‌بینید در آفریقا، در خاورمیانه، در آمریکا، حتی در آسیا، در خلیج فارس و در همه نقاط مسلمان‌نشین، آرزوی مسلمان بودن در دل‌ها زنده شده و امید مسلمان زیستن و تحقق نظام اسلامی در ذهن آنها نقش بسته به خاطر اینکه ما توانستیم این کار را بکنیم. بنابراین، این دستاورد بزرگی است که امید تحقق اسلام را در دل‌ها زنده کرده، یک جمله‌ای که شما در پایان این سوال اضافه کردید که آن هم تداعی ‌می‌کند برای من یک مسئله مهمی را پرسیدید که انقلاب ما با وحدت مسلمین چه ارتباطی دارد، من ‌می‌خواهم بگویم که بسیار سوال درستی پیدا کردید، یکی از دستاوردهای انقلاب ‌می‌تواند ایجاد وحدت بین مسلمانان باشد؛ وقتی ‌می‌گوییم وحدت میان مسلمانان، وحدت میان دولت و رژیم‌ها و کارگردان‌ها و مدعیان مسلمانی نیست میان ملت‌های مسلمان، با ده‌ها عامل تفرقه و اختلاف سعی شد این ملت‌ها از هم جدا شود. سنی‌گری و شیعه‌گری و مذاهب گوناگون و رنگ‌ها و نژادها و لغت‌ها و غیره ذالک. این انقلاب باعث شده همه مسلمانان دنیا از کشورهای گوناگون به یک کانون جذب شوند و دل‌هایشان در هوای یک چیز- اگرچه برایشان ممکن است مبهم باشد- تپید. خود این، وحدت به وجود آورده ما خودمان احساس ‌می‌کنیم در داخل کشور خودمان مسائل قدیمی بین شیعه وسنی کنار رفته، در جشن‌های انقلابی ما، مسلمانان سنی از کشورهای دیگر شرکت ‌می‌کنند و ‌می‌روند در میان مردم خودشان مبلغ انقلاب ما ‌می‌شوند، نه آنها شیعه ‌می‌شوند نه ما سنی ‌می‌شویم ولی بین ما و آنها یک مایه وحدت، یک رشته و پیوند به وجود ‌می‌آید.
بنابراین انقلاب ما ‌می‌تواند در آینده نیز یکی از مهم‌ترین عوامل وحدت میان مسلمانان باشد.
سوال- همانطور که اطلاع دارید در حدود دو سال و نیم است که جنگ با عراق بر ما تحمیل شده است و در این مورد هیأت‌های صلحی نیز به ایران رفت و آمد داشته‌اند. لطفا نظرات خویش را در این مورد بیان دارید و همچنین موضع‌گیری‌ها و فعالیت‌های شورای امنیت سازمان ملل، کشورهای خلیج فارس و دو ابر قدرت آمریکا و روسیه در این مورد چگونه بوده است؟
ج- در مورد هیأت‌های صلح ما به خود آن هیأت‌ها هم اعلام کردیم که در میان اعضاء این هیأت‌ها حسن نیت ما کم مشاهده کردیم. جز تعداد معدودی که واقعا به خاطر انگیزه‌های انسانی به دنبال صلح به ایران و عراق رفت و آمد کردند و بقیه به دنبال اغراض و مقاصد سیاسی و عمدتا در جهت کوبیدن انقلاب اسلامی این حرکت‌ها را انجام دادند. پیش ما آمدند با شرایط غیرقابل قبولی برای صلح و با نادیده گرفتن واضح‌ترین و طبیعی‌ترین حقوق ایران گفتند که بر این اساس صلح کنید، طبیعی است که ما نمی‌پذیریم و رفتند و بیرون‌های وهوی کردند که ایران جنگ‌طلب است و حاضر نیست صلح کند. بر طبق نظر متجاوز قرارداد صلح را تنظیم کردند.
طبیعی است که متجاوز که عراق است صلح ‌می‌کند و ما که مظلوم هستیم و مورد تجاوز قرار گرفتیم قبول نمی‌کنیم. بعد گفتند که عراق صلح‌طلب است و ایران جنگ‌طلب. یعنی آمد و رفت برای  صلح را وسیله‌ای قرار دادند برای تبلیغ به نفع عراق یعنی درحقیقت تبلیغ از اهداف خودشان که اهداف جنگ‌طلبانه است و ما اعتقادمان بر این است که نه فقط به صلح کمکی نکردند بلکه حتی بعضی از این‌ها به ادامه جنگ کمکی کردند، به خود آن هیأت‌ها هم من گاهی گفته‌ام، زیرا هیأتی که به عنوان صلح راه ‌می‌افتد و حاضر نیست متجاوز را زیر فشار قرار دهد، درحقیقت متجاوز را بر ادامه تجاوز تشویق ‌می‌کند. مادامی که متجاوز تجاوز خودش را ادامه ‌می‌دهد طبیعی است که جنگ ادامه پیدا کند، زیرا که اگر ما فرض کنیم متجاوز به تجاوز ادامه بدهد و ملت مورد تجاوز مقابله نکند خوب این معنایش قبول ضعف و قبول شکست و قبول ذلت است، یک ملت انقلابی این کار را نمی‌کند پس ما ‌می‌توانیم در مجموع حتی نتیجه بگیریم که هیأت‌های صلح بعضی‌شان برای اینکه جنگ ادامه پیدا کند اقدام به درخواست صلح کردند. اگر آنها اقدام به میانجیگری نمی‌کردند شاید به طور طبیعی جنگ راحت‌تر پایان ‌می‌پذیرفت. ما بارها اتفاق افتاد به خاطر احترام به این هیأت‌ها جنگ را یک ماه، دو ماه عقب انداختیم. جبهه‌های ما خاموش بود. اگر چنانچه این‌ها بنا نبود بیایند و بروند ما جبهه‌هایمان خاموش نمی‌ماند و پیشرفت ‌می‌کردیم و تا حالا کار را تمام کرده بودیم و عراق مجبور ‌می‌شد که شرایط عادلانه ما را قبول کند و حقوق ما را مورد ملاحظه  قرار دهد. بنابراین، این هیأت‌ها مفید برای صلح نبودند.
اما راجع به شورای امنیت سازمان ملل ‌می‌دانید که 5 عضو اصلی شورای امنیت قدرت‌های بزرگ عالمند، ما از قدرت‌های بزرگ عالم مطلقا امید خیر نداشته و نداریم. انگلیس و فرانسه و آمریکا که وضعشان روشن است روسیه هم علیرغم اینکه با ما علی‌الظاهر هیچگونه اظهار خصومتی نمی‌کند بلکه حتی در مذاکراتی که انجام ‌می‌دهد اظهار طرفداری از انقلابمان ‌می‌کند لکن در عمل ما ملاحظه ‌می‌کنیم که نه فقط حمایتی از ما نکرده که مورد تجاوز بودیم بلکه از خصم ما هم حمایت کرده. ما امروز در دست عراق سلاح‌های تعیین کننده و مهم مشاهده ‌می‌کنیم و گاهی سلاح‌های استراتژیک که اینها قبل از جنگ در اختیار عراق نبوده و یقین داریم عراق قبل از جنگ میگ 25 نداشته و حالا دارد. میگ 25 را از کجا ‌می‌تواند تهیه کند، جز از سازنده او که روسیه شوروی است؟ بنابراین ما شدیدا اعتراض داریم به شوروی به خاطر اینکه از لحاظ تسلیحات عراق را کمک کردند، همین موشکی که پریروز به دزفول خورد و این همه انسان و مردم بی‌دفاع را و شهروندان غیر نظامی را از بین برد و این در نزد همه مردم دنیا محکوم است این کار، این موشک به وسیله روس‌ها به آنها داده شده و ما شک داریم که این تعداد از موشک‌ها کلا قبل از جنگ به عراق داده شده باشد زیرا فکر نمی‌کنیم که این همه موشک که تعدادش به صدها ‌می‌رسد قبل از جنگ به عراق تحویل شده باشد، اینها به احتمال زیاد بعد از جنگ به عراق داده شده. اما کشورهای خلیج فارس، البته همه یکسان نیستند بعضی‌شان مواضع بسیار زشت و خصمانه‌ای با ما داشتند، بعضی‌شان هم مواضع نسبتا بی‌طرفی را با ما طی کردند و شاید از بعضی ما حسن نیت‌هایی هم مشاهده کردیم که البته اگر این حسن نیت‌ها ادامه پیدا نکند وجودش بی‌فایده خواهد بود. با آنها هم با یک سیاست واحد روبرو شدیم، پوشیده نداشتیم که با بعضی از آنها شدیدا دشمن هستیم و با بعضی از آنها دوستیم. با آنها که دشمنیم گفتیم حاضریم اغماض کنیم درصورتی که فعالیت‌های خصمانه آنها ادامه پیدا نکند، تاکنون جواب مثبت و دوستانه و حاکی از فهم و قبول بزرگواری دولت ایران از آنها احساس نشده و ما البته تسلیم شرایطی که برای ما به وجود بیاورند نشده و نخواهیم شد اما بر طبق مسئله خودمان وطبق سیاست دولت جمهوری اسلامی در هنگامی که لازم بدانیم نسبت به هر یک از آنها مقابله‌به‌مثل خواهیم کرد. تجاوز نظامی در خلیج فارس از نظر ما میان هیچ یک از کشورهای موجود خلیج فارس جایز نیست زیرا که به از بین رفتن منافع همه منتهی خواهد شد. اما ما کسی هستیم دولت و ملتی هستیم که اگر چنین تجاوزی به وجود آید کمترین زیان را خواهیم برد و رقبای ما مخاصمان ما در خلیج فارس کسانی هستند که اگر چنین حادثه‌ای پیش بیاید، بیشترین زیان را آنها خواهند برد و من یک وقتی اعلام کردم که کسی در خانه شیشه‌ای با کسی که در دستش سنگ است هرگز جنگ را آغاز نمی‌کند، آنها در خانه‌های شیشه‌ای نفت و تأسیسات نفتی نشسته‌اند و زندگی و حیاتشان هم به آن بسته است، ما ملتمان حاضرند گرسنگی بکشند، حاضرند روزه بگیرند، حیات ما هم به این تاسیسات وابسته نیست، خود آنها هم ‌می‌دانند. یک ملت انقلابی هم هستیم که از بازی با آتش نمی‌هراسیم. بنابراین مصلحت آنها نیست که با ما بیش از این روبرو شوند.
سوال- بفرمایید به طور کلی عملکردهای آمریکا و روسیه و اقمارشان را در برابر انقلاب اسلامی تا به حال چگونه ‌می‌دانید.
ج- آمریکا با ما تا آنجا که توانسته دشمنی کرده، روسیه هم دم از دوستی زده و همانطور که قبلا اشاره کردم عملا آن دوستی را اثبات نکرده و اقمار آمریکا مختلف بودند. بعضی‌هایشان با ما با نهایت پستی و خباثت برخورد کردند، بعضی از آنها که شاید به آنها اقمار آمریکا نتوان گفت اما دوستان آمریکا بودند در منطقه براساس شرایط فراوانی که وجود داشته با ما رفتارشان رفتاری معتدل و دوستانه بوده. اقمار شوروی و دوستان شوروی هم وضع واحدی با ما نداشتند، بعضی از دوستان شوروی از دوستان نزدیک ما هستند، بعضی‌هایشان در این جنگ با ما بدرفتاری کردند به عراق کمک کردند ما را از خودشان رنجاندند و بعضی هم بی‌تفاوت بودند.
بنابراین یک فرمول واحدی وجود ندارد که بگویم اقمار یا دوستان آنها چگونه با ما عمل ‌می‌کنند.
سوال- لطفا نظر خود را در مورد مسئله قدس و تجاوز اسرائیل به جنوب لبنان بیان بفرمایید.
ج- مسئله قدس مسئله قدیمی ماست و بارها هم گفتیم که مسئله استراتژیک ماست. اینجور نیست که در یک زمانی به خاطر مصلحتی ما دم از قدس بزنیم. قدس برای ما مثل شهر تهران و مشهد است، خانه ماست، ادعایی بر مالکیت بر قدس نداریم، نروند این حرف را مستمسک قرار دهند که ایران ‌می‌خواهد قدس را بگیرد، گو اینکه در کنفرانس فاس گفته بودند ایران ‌می‌خواهد قدس و مکه و مدینه را بگیرد، نه ما همه این حرف‌ها را تخطئه ‌می‌کنیم لکن مردمان قدس برادران و خواهران ما هستند. مسلمان هستند و شهر قدس مال مردم قدس است و یک شهر اسلامی است و ما همچنانی که داعی و انگیزه داریم که شهرهای اصفهان و شیراز و تهران و مشهد را شهرهای اسلامی بدانیم و آن روزی که زیر دست دشمن بودند و ‌می‌خواستیم از دست آنها درآوریم عین همین مسئله را نسبت به شهرهای فلسطین، قدس و همه شهرهایی که وجود دارد، احساس ‌می‌کنیم. اینها همه شهرهای اسلامی هستند که در زیر دست دشمنان اسلام است، زیر دست صهیونیست است، باید بیرون بیاید و به دست مردم خودشان داده شود. البته مردم خودشان همه مسلمان نیستند اما اکثرا مسلمانند. مسلمان و مسیحی و یهودی ‌می‌توانند در آنجا در کنار هم با سلم و راحتی زندگی کنند و معتقدیم که کشورهای اسلامی باید یک حرکت جدی بر علیه دشمن صهیونیست آغاز کنند کاری که تاکنون نشده البته آمریکا در این مرحله اخیر دست به یک حمله و تهاجم سیاسی زد به این قصد که مسئله قدس را و مسئله اسرائیل را به طور نهایی حل کند، اعراب را تا آنجا که توانسته راضی کرده است اردن و مصر را و بعضی کشورهای پشت خط اول جبهه که از دوستان سنتی آمریکا بوده‌اند بعضی دیگر را هم قانع و ساکت کرده و تنها یک یا دو تا کشور عربی در مقابل اهداف آمریکا مقاومت جدی نکردند و قصدشان این است که این کار را یک سره فیصله دهند. ما اعلام کردیم که طرح آمریکایی در باب مسئله فلسطین را قبول نداریم، فلسطین مال مردم فلسطین است و طرح او هم به وسیله مردم فلسطین باید داده شود و آنچه که ایادی آمریکا و متحدان آمریکا در منطقه فراهم کنند این برای ما ارزش نخواهد داشت. درباره مسئله لبنان هم همانطور که بارها گفتیم تجاوز اسرائیل به لبنان هم تجاوز آمریکا به مناطق عربی است؛ یعنی یک حرکت و گام جدید از سوی آمریکاست برای تحکیم هرچه بیشتر اسرائیل امروز که طرح‌های عقب‌نشینی را بین خودشان مبادله ‌می‌کنند صحبت از این ‌می‌کنند که صهیونیست‌ها تا رود لتیانی، یعنی حدود 45 کیلومتر بالای مرز بین‌المللی فلسطین و لبنان، در اینجا مستقر شوند و اینرا یک نوع عقب‌نشینی تلقی ‌می‌کنند و شرط ‌می‌کنند که در صورتی این کار را ‌می‌کنند که سوری‌ها هم عقب روند و البته همه نیروهای فلسطین از لبنان خارج شده باشند، این یک خدعه است زیرا که از اصل هدف اسرائیل همین بود که بیاید تا نهر لتیانی را که برایش مهم و حیاتی است بگیرد و چند شهر جنوب لبنان را تصرف کند.
بنابراین آنچه که انجام داده اسرائیل به پشت‌گرمی آمریکا بوده و برای همین بوده که توسعه قلمرو و نفوذ خودش را در منطقه گسترش بدهد و آمریکا خاطر جمع باشد که اسرائیل مستقرتر و پابرجاتر است، امروز هم اسرائیلی‌ها درحالی که طرح آمریکا برای فلسطین را قبول نکردند مایلند که آمریکا فشار بیاورد که طرح اسرائیل برای لبنان عملی شود و اصرار دارند که بین مسئله لبنان و مسئله فلسطین امتزاج و وحدتی بوجود نیاید و ‌می‌گویند که باید این دو مسئله را از هم جدا کرد. منظورشان این است که مبادا آمریکا ‌می‌خواهد آن حرکت خاص خودش را در فلسطین انجام دهد و آن کنفدراسیون را با اردن بین فلسطین و اردن بوجود آورد. مبادا آنجا برای اینکه آن کار انجام شود، مجبور شود یک آوانسی به لبنان بدهد به عرب‌ها، و اسرائیل را مجبور کند به عقب‌نشینی، یعنی اسرائیل ‌می‌خواهد در آن واحد هم مسئله‌اش با عرب‌ها و در اصل قضیه فلسطین حل شود و هم مسئله‌اش با لبنان در اینجا به شکل دلخواه خودش حل شود.
ملاحظه ‌می‌کنید که چقدر این سیاست، سیاست خبیثانه و تجاوزطلبانه است ما هیچ‌یک از این حرف‌ها را قبول نداریم، ما معتقدیم که اسرائیل نه تنها در مرز لتیانی، در مرز قبلی خودش هم حق توقف ندارد. در تل آویو هم حق ماندن ندارد. دولت صهیونیستی باید از بین برود. اسرائیل زائد در این منطقه است و ماندن او در منطقه به معنای محکوم شدن آرمان‌های اسلامی و آرمان‌های انسانی برای مردم منطقه است، به معنای قبول زور و تجاوز در منطقه. یک تجاوز آمریکایی و سلطه‌گرانه امپریالیستی و استکباری است و این لکه ننگ که نشان دهنده تسلط سیاست‌های بزرگ جهانی بر ملت‌های مستضعف است باید از بین برود. ملت‌ها باید در سرزمین خودشان تسلط پیدا کنند. مردم فلسطین باید به خانه‌های خودشان برگردند و آنجا زندگی کنند. البته ما نمی‌گوییم آنجا مسیحی و یهود نباشد، مسلمان و یهودی و مسیحی باشد با هم دولت تشکیل دهند، زندگی کنند، صهیونیست آنجا نباشد. برود به آمریکا و انگلیس اگر لازم است در دنیا صهیونیست حتما دولت داشته باشد یک ایالت از آمریکا یا یک قسمت از انگلیس را به آنها بدهند چرا ‌می‌آیند از ما ‌می‌گیرند یا سهم ما را غصب ‌می‌کنند و خانه ما را غصب ‌می‌کنند و ما این را هرگز قبول نخواهیم کرد.






تاریخ مصاحبه اردیبهشت ماه 61 نقل از مجله پاسدار اسلام
مصاحبه  اختصاصی با حجت الاسلام والمسلمین خامنه‌ای
سوال- اکنون که جنگ تحمیلی در آستانه پیروزی نهایی قرار گرفته است، تحلیلی از نتایج و دست آوردهای این جنگ را برای انقلاب اسلامی در منطقه و جهان بیان بفرمائید؟
پاسخ- درباره این جنگ و نتایج حاصله از او، از آغاز شروع این جنگ تاکنون بحث‌های زیادی شده و از شخص شخیص امام تا دیگر مسئولان تا گویندگان و ائمه جمعه و نویسندگان و غیره هم، تحلیل‌های خوب و جالبی کرده‌اند که جایی برای حرف تازه ای در این مورد نمی‌ماند. من اگر بخواهم اجمالا در این مورد مطلبی بگویم، باید بگویم: اولا این جنگ ما را به خطر تهاجم دشمن آگاه کرد. ما قبلا همین دشمن را در پشت مرزهایمان داشتیم و به کار خودمان سرگرم بودیم و نیرویی که بتواند 24ساعت با او مقابله کند، پشت مرزهایمان نداشتیم.
این جنگ موجب شد ما از این حالت غفلت بیرون آمدیم، توجه و تنبه پیدا کردیم. این تنبه برای ما آثار تبعی بسیار ارزنده‌ای دارد. ارتشمان منسجم شد، سپاهمان تقویت شد، تجهیزاتمان (که بسیاری را نمی‌شناختیم، و بسیاری را مورد اهمیت قرار نمی‌دادیم) نگهداری شدند. در عامه مردم ما شور جهاد زنده شد. تک تک آحاد مردم احساس دفاع از سرزمین اسلامی برایشان پیش آمد. صدها هزار انسان که در جنگ آبدیده وکار کشته شدند، برای جمهوری اسلامی تدارک دیده شد که هرکدامیک به قیمت خونشان، حاضر نیستند آنچه را بدست آوردند از دست بدهند، یعنی جمهوری اسلامی با یک دفاع محکم متینی مجهز شد.
ثانیا: مردم ما از آن حالت راحتی که معمولا بعد از پیروزی‌ها در انقلابات بزرگ نصیب یک ملت ‌می‌شود، خارج شدند حالت رفاه‌طلبی را کنار گذاشتند. توقعات زودرس را فراموش کردند، و به سختی‌ها عادت کردند، این برای تداوم خط انقلابی حرکت ملت ما ضروری و لازم بود.
ثالثا: لطف‌های الهی را یکی پس از دیگری تجربه کردند. فراموش نکرده‌ایم که در قرآن کریم تفقه در دین را در سایه نفر در میدان‌های جهاد ‌می‌داند.
"فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین" (سوره توبه آیه 122)
علمای بزرگ گفته‌اند که این تفقه در سایه مشاهده آثار قدرت الهی در ظفر مؤمنان و در شکست معاندان و در پیروزی حق بر باطل متجلی است.
ما صدها هزار در جبهه‌ها، و میلیون‌ها انسان پشت جبهه داریم که اینها زمینه فقاهت و آن درک فقیهانه را از اسلام دارند. توجه به قدرت خدا کردند، دیدند که ما در حال ضعف چگونه بر حریفمان غالب آمدیم. دست مقتدر و پشتیبان الهی را دیدند.
رابعا: انقلاب خودمان را در نظر ملت‌های دوست و دیگران و دولت‌های دشمن منتظر فرصت، پا برجا و تثبیت کردیم. معلوم شد و ثابت شد که انقلاب، قدرت دفاع از خودش را دارد. گلی که خاری نداشته باشد که از او دفاع کند، به دست هر گل‌چینی پرپر خواهد شد. گل سرخ انقلاب ما ثابت کرد که ‌می‌تواند از خودش دفاع بکند.
خامسا: ملت‌های دیگر را به آینده انقلاب اسلامی در کل جهان اسلام امیدوار کرد، و آن روزی که ان‌شاالله آن پیروزی نظامی نهایی بدست بیاید، این امیدواری و این آثار تبعی و ده‌ها آثار دیگر خیلی بیشتر خواهد شد. البته فواید بی‌شمار دیگری وجود دارد مثل تجربه دوستان و دشمنان. تجربه تبلیغات جهانی، تجربه نوع برخورد دولت‌های منافق با ما. از این قبیل فوائد و عوائد برای ما زیاد داشته است. امیدواریم که خدای متعال  ما را از این پیروزی‌ها مغرور و سرمست نکند و بعد از این پیروزی که ان‌شاالله امیدواریم خیلی هم دیر نباشد، خدای متعال ما را متوجه خودش بکند و مفهوم جمله را که "الهی ما بنا من نعمه فمنک" در ذهن ما و در دل ما همواره زنده بدارد و بدانیم که این نعمت پیروزی از خداست و ما هیچکاره بودیم. در خط اطاعت از الله و انقیاد به اوامر الله ما را بیشتر پا بر جا بگذارد.
سوال-  دشمن بعد از شکست در جنگ نظامی، جنگ تبلیغاتی خودش را تشدید کرده، و درحالی که ما را متهم به ارتباط زیاد با شرق ‌می‌کند در همان حال ما را متهم ‌می‌کند که از اسرائیل اسلحه ‌می‌خریم، و خلاصه سعی ‌می‌کنند که پیروزی‌های ارتش اسلام را در حد امکان از افکارعمومی دنیا مخفی نگهدارند. لطفا رهنمودهایی در مورد خنثی کردن و مقابله با این جنگ تبلیغاتی شدید بفرمائید؟
ج- مقابله با تبلیغات با دو چیز توأما انجام ‌می‌گیرد:
اول: حسن عمل، زیرا که اگر ما دارای حسن عمل و حسن سلوک در سیاست داخلی و خارجی‌مان باشیم، تبلیغات دشمنان اگرچه در کوتاه‌مدت ممکن است که یک آثاری باقی بگذارد، ولی در درازمدت این تبلیغات و صاحبان آنها رسوا خواهند شد.
دوم: تبلیغ به معنای لغوی نسبت به واقعیت‌های جامعه خودمان: یعنی رساندن حقایق به گوش انسان‌های منتظر حقیقت و تشنه حقیقت. اگر ما این دو را با هم داشته باشیم همه تبلیغات خنثی خواهد شد. البته به قول شاعر: "چراغ کذب را نبود فروغی" این تبلیغات دروغ به مرور زمان رسوا ‌می‌شوند و بعضی، بعض دیگر را خنثی ‌می‌کنند. همین دو اتهام و دو شایعه‌ای که شما به آنها اشاره کردید، یکی دیگر را خنثی ‌می‌کند.
در همان حالی که در رسانه‌های گروهی دولت‌های مرتجع منطقه، ما را متهم به ارتباط با اسرائیل و آمریکا کردند، ما را متهم به تحت تاثیر شوروی قرار گرفتن هم کردند، یعنی دو قطب متضاد در عمل. و طبیعی است که انسان‌های هوشمند وقتی به این دو نگاه کنند، ‌می‌فهمند که این تبلیغات از صحت و اتقان برخوردار نیست.
بنابراین من از تبلیغات خیلی نگران نیستم، بلکه معتقدم که این تبلیغات در مثال وسیله‌ای خواهند شد که صاحبان آن تبلیغات هم در افکارعمومی جهان رسوا بشوند. باز هم تکرار ‌می‌کنم: توصیه من حسن عمل در سیاست داخلی و خارجی و آنگاه رساندن آنچه در جامعه ما جریان دارد به گوش جهانیان. ما بایستی رسانه‌ها جمعی را تقویت کنیم. رادیو و تلویزیون را از متانت و حیثیت مناسب جمهوری اسلامی برخوردار کنیم. امام به این نکته توجه وافی دارند، و لذاست که ملاحظه ‌می‌کنیم نسبت به تبلیغات داخل و خارج همواره توصیه ‌می‌کنند.
سوال- انقلاب اسلامی بطور بنیادی با آمریکا و صهیونیزم در ستیز است. باتوجه به اوج‌گیری حرکت‌های اسلامی بویژه در سرزمین‌های اشغالی و تزلزل و سقوط رژیم‌هایی مانند بعث عراق و اردن، خط مشی جمهوری اسلامی را در قبال نابودی صهیونیزم غاصب و فاسد بیان کنید؟
ج- مبارزه ما با صهیونیزم و به طور ویژه با حکومت صهیونیست‌ها در فلسطین اشغالی یک مبارزه استراتژیک است. اسلام به ما دستور ‌می‌دهد که هرگاه نقطه‌ای از نقاط مسلمین در خطر تهاجم یا مورد تهاجم دشمن قرار گرفت، ما باید از آن دفاع بکنیم، و امروز نمونه بارز واضح این حکم اسلامی، سرزمین عزیز فلسطین و کشور قبله اولیه مسلمین هست که سال‌هاست در اختیار دشمنان اسلام و مسلمین قرار گرفته.
اولا: ما از هر کشوری که با صهیونیسم مبارزه کند قویا حمات ‌می‌کنیم، و این حمایت فقط شامل حمایت اخلاقی و سیاسی نیست، بلکه شامل هر نوع حمایتی است که بتوانیم بکنیم، حتی حمایت نظامی، و تجهیزاتی و تسلیحاتی.
ثانیا: در حال حاضر که دستمان به کار جنگ با متجاوزین بعثی در عراق بند هست، هیچ فرصتی را برای مبارزه سیاسی با اسرائیل فروگذار نمی‌کنیم. ملاحظه کردید که در کمونیست‌های بزرگ جهانی آنجایی که صحبت از اسرائیل بود، ما خودمان را آنجا حاضر کردیم و سخن حق خودمان را آنجا بگوش همه رساندیم.
ثالثا: در داخل کشور خودمان و در جهان اسلام راجع به مسئله اسرائیل به قدر وسعمان تبلیغات ‌می‌کنیم. همان‌طور که ‌می‌دانید ما حتی اسکناس‌هایمان را مزین به تصویر قدس شریف کردیم و سکه‌های خرد دم دست مردم را همچنین با این تصویر ضرب زدیم. درباره قدس صدها سخنرانی متین و مستدل از طرف مسئولین این جمهوری و از طرف همه سخنرانان و ائمه جمعه تا حالا ایراد شده. شعارها و راهپیمائی‌های ما مزین به شعار به سود فلسطین و علیه اسرائیل غاصب است. این کار سوم ماست که ما یک کار سیاسی در داخل هم همیشه ‌می‌کنیم، و کار نهایی ما عبارت است از صف آرائی نظامی در مقابل دشمن غاصب، آنوقتی که راهی به سوی این صف آرائی پیدا کنیم یعنی وقتی که ما از دردسر جنگ با متجاوزین رهائی پیدا کنیم، به هر کشوری که در خط مقدم مشغول جنگیدن هست نیروی نظامی خواهیم فرستاد. این مشروط بر این است که آن دولت این نیروی نظامی ما را قبول بکند. ما آمادگی داریم داوطلب خواهیم پذیرفت، پول وسلاح و تجهیزات هوایی، زمینی، و انواع و اقسام آن در اختیار نیروهای مبارز خواهیم گذاشت.
سوال- با توجه به پیام تاریخی امام در سالگرد انقلاب و اهمیت فوق‌العاده حوزه‌های علمیه برای انقلاب اسلامی در سطح منطقه و جهان، حضرت عالی به عنوان یکی از شخصیت‌های برجسته روحانیت چه رهنمودهایی در جهت اصلاح و تصفیه و توسعه کمی و کیفی حوزه‌های علمیه ارائه ‌می‌فرمائید؟
ج- اولین کاری که به نظر من باید انجام بگیرد این است: یک عده از متفکرین حوزه علمیه و تئوریسین‌های اصیل حوزه که حوزه را بشناسند و نقائص حوزه را بدانند و نقاط قوت حوزه را درک بکنند، باید بنشینند و طرح حوزه ایده‌آل را بریزند. این کار اول است. من احساس ‌می‌کنم اقداماتی که در حوزه قم و حوزه مشهد دارد انجام ‌می‌گیرد برای اصلاح، منقطع از این ریشه اصلی است، یعنی ‌می‌توانم ادعا بکنم که اغلب کسانی که در خط اصلاح حوزه دارند کار ‌می‌کنند، نمی‌دانند که حوزه‌ای که ‌می‌خواهند بسازند چه باید باشد و این عیب بزرگی است.
پیشنهاد من این است که اول یک عده بنشینند با خیال راحت با فرصت‌های زیاد حوزه‌ای را که باید ساخت ترسیم کنند، در این ترسیم بایستی نکات مهمی را مورد ملاحظه قرار بدهند اهم این نکات این است که از نقاط مثبت شیوه تحصیلی در حوزه‌های علمیه قدیم غمض عین نکنند. برای اینکه حوزه را مرتب کنند، کلاس‌بندی‌هایی به سبک مدارس غربی ترتیب ندهند.
برای اینکه حوزه را مرتب و منظم کنند کارهای تخصصی به وجود نیاورند. اهمیت عالم اسلامی و فقیه اسلامی این است که اگرچه در رشته فقاهت متخصص است، اما این تخصص فراگیری یک علم خاص، یعنی علم فقه نیست، بلکه تفسیر، تاریخ، رجال، حکمت، کلام و شاید بعضی از علوم دیگر در کنار علم فقه ‌می‌دانیم.
اگر ما آمدیم قضیه را تخصصی خشک کردیم، یعنی گفتیم که یک عده محدث بشوند، و یک عده فقیه بشوند، و عده‌ای دیگر متخصص در رجال شوند، اگر این کار را کردیم از آن نقاط اصلی اهمیت و رشد حوزه‌های علیه غمض عین کرده‌ایم.
ما باید توجه کنیم که بزرگ‌ترین علمای ما کسانی بوده‌اند که در همه این رشته‌ها با همدیگر یدی داشتند. البته نمی‌گوییم که در همه رشته‌ها متخصص و در سطوح بالا بودند، خصوصا امروز که گرفتاری‌های زیاد این اجازه را نمی‌دهد، اما ‌می‌گوییم مثل رسم و عادت حوزه علمیه در همه اینها یدی داشته باشند. اگر ما آمدیم این تخصص خشک را برقرار کردیم، محقق است که آن موضوع ایده‌آل را نخواهیم داشت. یا مثلا فرض کنید که رسم رابطه احترام‌آمیز اخلاقی بین استاد و شاگرد که در حوزه‌های علمیه است باید به هم نخورد هر چیزی که این رسم را به هم بزند، برای حوزه مضر خواهد بود.
بنابراین، اگر ‌می‌خواهیم حوزه را اصلاح کنیم این اصلاح حوزه باید به معنای تأمین کمبودها و اصلاح نقائص و معایب باشد، نه به معنای تجدیدنظر در نقاط مثبتی که حوزه‌های علمیه قرن‌ها با آن نقاط زندگی کرده‌اند، و ‌می‌بینیم که بعضی‌ها توجه ندارند.
به هرحال نکاتی را بایستی از این قبیل در نظر گرفت. حوزه ایده‌آل آینده را بر مبنای این نکات ترسیم کرد، و این شکل تنظیم شده را روی کاغذ آورد. هم نمودار سازمانی کشید دقیقا تا اداره حوزه مشخص بشود که از کجاست، و هم کاملا پخته کرد و در ذهنیت شنوندگان و گویندگان این تحلیل را به قوام و نضج آورد.
اگر این کار شد آنوقت شروعش آسان است، والا الآن افراد متعددی درصدد اصلاح حوزه هستند تحت همین نام اصلاح با همین کلیت، درحالی که شاید عده‌ای اصلاح را چیزی ‌می‌دانند برخلاف آن چیزی که آن عده دیگر ‌می‌دانند، و شاید هر دو اینها هم اشتباه ‌می‌کنند، و شکل ثالثی لازم است.
بنابراین پیشنهاد من این است که اول بایستی آن شکل ایده‌آل ترسیم بشود، و این شکل ایده‌آل را هیچ‌کس جز کسانی که در حوزه بزرگ شده‌اند و با حوزه خو گرفته‌اند نمی‌توانند این کار را انجام بدهند.
اگر از خارج کسانی آمدند حوزه را درست کنند، این حوزه را خراب خواهند کرد. اگر طلبه‌های کاملا جوانی که حوزه را درست نمی‌شناسند و نقاط قوتش را درست قدردانی نمی‌کنند، آنها خواستند این کار را بکنند، اشتباه ‌می‌کنند. باید تجربه پیران، اطلاعات و آگاهی کارکشتگان و خبره‌کاران حوزه علمیه با نشاط و تلاش و ابتکار جوانان به هم آمیخته بشود و یک مجموعه‌ای به وجود بیاید. اگر این کار 6 ماه یا یک سال هم طول بکشد اشکالی ندارد. در این مدت ربط و ایراد و رد و اشکال و هرچه باشد بشود انجام بگیرد، سپس شکل مشخص بشود، این شکل را به صورت متحد به همه حوزه‌های بزرگ و کوچک ایران ابلاغ کنند و کسانی هم مشغول مقدماتش بشوند. البته انجام اصلاحات بعد از ترسیم شکل مطلوب، باز هم کار آسانی نیست، اما مشکل‌ترین بخش قضیه همین بخش اول است که من ‌می‌بینم به این بخش توجهی نمی‌شود.
سوال- با اینکه دولت در جهت منافع مستضعفین گام بر‌می‌دارد، ولی با توجه به تورم روزافزون که معلول عوامل غیر اختیاری داخلی و خارجی است، و باتوجه به ازدیاد مالیات‌ها در سال جدید، که قهرا در نهایت سنگینی آن بر دوش مستضعفین منتقل ‌می‌شود، چه پیش‌بینی‌ها و طرح‌هایی جهت رفع نیازها و مشکلات مستضعفین در نظر گرفته شده است؟
ج- همانطور که گفتید بسیاری از عوامل این تورم ناشی از حوادث غیر اختیاری است و اهم آن حوادث جنگ است. ما اگر جنگ را به سلامتی تمام بکنیم، بسیاری از این چیزهایی که امروز در جامعه ما مشاهده ‌می‌شود که عامل تورم است از بین خواهد رفت.
اولا: تولید در داخل کشور زیاد خواهد شد.
ثانیا: واردات به نحو سالم و تحت کنترل دولت، به مراکز خودش خواهد رسید.
ثالثا: صادرات ما و عمده آنها فقط، با شکل مطلوب و مورد علاقه خودمان به فروش خواهد رفت، و ابتکار عمل دست خودمان خواهد بود.
رابعا: با کار سازنده و خلاق بسیار بزرگی که ویرانی‌های جنگ جلو ما گذاشته، اشتغال برای بسیاری از مردم بیکار کشور به وجود خواهد آمد.
درمجموع، در بسیاری از عوامل تورم از بین خواهد رفت، و تورم خود به خود پایین خواهد آمد، لکن در عین حال کارهای ضربتی هم بایستی انجام بگیرد. یکی از کارهای ضربتی همین کاری است که امروز ستاد بسیج اقتصادی دارد انجام ‌می‌دهد، تا حدودی هم موفق بوده است. اگر چنانچه شورای اقتصاد بتواند اشراف و نظارت کامل خودش را بر ستاد بسیج اقتصادی تأمین بکند و ادامه بدهد، ما امیدواریم که ستاد بسیج این قدرت را پیدا کند که یک عمل ضربتی کاملی برای کوتاه مدت نسبت به مستضعفین و مردم محروم جامعه به وجود بیاورد.

آرمان شهیدان

مطالعه بیشتر: آرمان شهیدان

صفحه 31 از 42

  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
جامعه اسلامی مهندسین جامعه اسلامی مهندسین

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چابگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطر آنچنان که لازم است و برای شرایط فعی تکلونوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع می باشد

صفحه رسمی ما در اینستاگرام
khamenei_ir
کانال تلگرام
khamenei_ir
پیام در واتساپ
09131111111
تمامی حقوق مادی و معنوی متعلق به جامعه اسلامی مهندسین است.
  • صفحه نخست
  • درباره ما
  • وبلاگ
  • همکاری با ما