و استعمار بیرون بیاورد میگفت که باید این فرمانداری کل قوا نماینده مردم و نخستوزیری که به مجلس برده شده نباید این در دست کسی باشد که مردم به این رای ندادند و انتخاب نکردند به دست شاه.
اگر مصدق توانسته بود فرماندهی کل قوا را در دست بگیرد ارتش دستش بود و ارتش را پاکسازی می کرد و استعمارگران نمیتوانستند علیه او کودتا کنند. استعمارگرها فهمیدند شاه لجاجت کرد و گفت که این فرمانده کل قوا مال من است به نخستوزیر نمیدهم قبلاً بر سر وزارت دفاع همین اختلاف پیش آمده بود که قیام 30 تیر به وجود آمد و مصدق وزارت دفاع را از او گرفت وقتی که مخالفت شد چند تن از نمایندگان مجلس شورای ملی یک طرح درست کردند به نام طرح هیأت 8 نفره بهموجب این طرح باید مقام کل قوا متعلق به نخستوزیر باشد، وقتی که طرح را به مجلس بردند، درون مجلس شورای ملی یک عده وکیل درباری بود و وکلایی که آنها را خریده بودند استعمارگرها، آمریکاییها، انگلیسیها، اینها وقتی که این طرح را در مجلس به مذاکره گذاشتند از سالن مجلس بیرون میرفتند و مجلس جلسهاش از اکثریت میافتاد، غیرقانونی بود این جلسه بنابراین وقتی مصدق دید که نمیتواند این طرح را در مجلس تصویب بکند گفت که مجلس را بیایید منحلش کنیم و دوباره بلافاصله انتخابات انجام