را به وجود بیاورند و در عراق در 14 ژوئیه 1958 انقلاب شد، باز یک دربار سلطنتی و یک رژیم دستنشانده انگلیس و آمریکا از بین رفت اما حاکمیت سیاسی ملت برقرار شد؟ نه، از 1958 تاکنون 21 سال میگذرد، 21 سال این ملت از تسلط استعمار و از اسارت یک دربار و هیئت حاکمیت غیرملی آزاد شده اما تا امروز نتوانسته سرنوشت سیاسی خود را خود به دست بگیرد چرا؟ برای اینکه این حزب حاکم و این دسته حاکم نتوانسته اعتماد مردم را جلب بکند، نهتنها نتوانسته اعتماد را جلب بکند بلکه تضاد بین مردم و این هیئت حاکمه با همان شدت و قوت تضادی که بین مردم عراق و دربار فیصل و نوری سعید بود، به جا مانده با همان شدت و با همان حدت.
مردم عراق امروز هم از نظر سیاسی محکومند و آن روز هم محکوم بودند و اگر بخواهیم به دیگر انقلابات بپردازیم، انقلاب اکتبر روسیه، اینها انقلاب کردند حاکمیت قیصر و تزار را برانداختند، اما آیا حاکمیت مردم را توانستند برقرار بکنند؟ اینها زمینها را در همان سالهای اول بین دهقانها تقسیم کردند. حتی دهقانان هم جنگیدند و از آن حکومت دفاع کردند چون دفاع از آن حکومت دفاع از زمینها بوده اما این دهقانها و کارگرها هرگز به حاکمیت سیاسی نرسیدند، هرگز یک انتخابات عمومی سراسری آزاد در طی این 60 سال صورت نگرفت. چرا؟ برای اینکه این حزب و این