بسم الله الرحمن الرحیم. در بحث‌های اخلاقی این مطلب گفته شده که انسانِ موجود، من و شما، این انسان، مرکب است از:
سرّی و علنی، یعنی مرکب است از روحی و بدنی، روانی و تنی، روان او و روح او از یک عالم بالا و عالم امر آمده است. روان و جان و روح موجودی است شناخته نشده و تا به حال بشر با دقت فراوان حقیقت و جوهره آن موجود علوی و سماوی و آسمانی (که وقتی با این تن "ناسوتی" مخلوط می‌شود، زنده‌اش می‌کند و هنگامی‌که از او علاقه را می‌برد مرده می‌شود) را درک نکرده‌ایم؛ یک چنین موجود علوی و سماوی مخلوط شده است با یک موجود کثیف زمینی، با یک مشت لجن. به تعبیر قرآن "حَمَأ مَسنُون" لای زیر آب گندیده، معنایش این است. یعنی بهترین موجود عِلوی با پست‌ترین موجود سِفلی با هم آمیخته شده است و یک موجودی به نام انسان موجود شده است.
در این انسان صفات زیادی هست. این صفات عارض روان انسان است. برخی از این صفات تناسب با آن عضو عِلوی دارد و بعضی از این صفات تناسب با این بدن ناسوتی و زمینی و آن عضو لجن زمینی دارد و برخی از این صفات نه با آن متناسب است و نه با این. از محیط، از پدر و مادر، از دوست، از معلم، از شاگرد آن صفات در روح انسان به وجود آمده است و روی هم رفته این انسان دارای صفات چهارگانه است:
یک عده صفات ملکوتی که تناسب با آن جزء آسمانی دارد. یک عده صفات شیطانی که محیط و پدر و مادر در او اثر گذاشته‌اند، یک عده صفات "بهیمی" که تناسب با این جزء ناسوتی و اندام بشری دارد، و یک عده صفات "سبعی" که آن هم از آثار این پیکر و اندام ناسوتی است. انسان دارای این اوصاف اربعه است. صفت‌های عالی و کمالات معنوی ملکوتی، صفت‌های قبیح

نظر خود را ارسال کنید