و زشت شیطانی و الهام یافته از شیطان و شیاطین. صفتهای بهیمی و الهام یافته از این تن ناسوتی، صفتهای سبعی و سرچشمه گرفته از این تن ناسوتی، این انسان، اعجوبه ایست دارای این صفات.
حال باید توجه کرد این صفاتی که در این موجود هست همه در تحت اختیار خود این انسان است یعنی این روح و روانی که دارای این صفات است یک نیروی بالاتر از این بر او عارض است به نام قوه عاقله که بهوسیله آن انسان میتواند بفهمد که دارای چندین صفت است. هم صفات خودش را میتواند درک کند و هم قدرت آن را دارد که از این صفات برخی را تقویت و برخی را تضعیف کند و میتواند برخی از این صفات را زائل کند و از خود بزداید و بعضی از صفات را در خود تولید کند.
«إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ فَجَعَلْناهُ سَميعاً بَصيراً» ما این انسان را از آبی آفریدیم که مخلوطهای زیادی دارد "مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ" آبی که هزاران خلیط و مزیج دارد و موجودات در او منحل شده است "نَبْتَليهِ" ما در ایجاد این صفات در انسان او را امتحان میکنیم که آیا صفات ملکوتی میچربد و بهسوی ملکوت میرود و پرواز میکند و انسان آسمانی میشود و از فرشتهها بالاتر میرود یا بدتر از شیطان میشود.
"و يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ" میگردد یا صفات بهیمیت پیدا میکند و پیوسته درخور و خواب و غفلت میگذارند یا صفت سبعیت پیدا میکند و نوع خودش را میدرد و میکشد و میخورد!
"فَجَعَلْناهُ سَميعاً بَصيراً" ما به او شنوایی و بینائی دادیم که بتواند درک کند و بتواند نیرو پیدا کند، این انسان با این صفاتی که گفتیم گاهی میتواند صفتهای ملکوتی را تقویت کند و میتواند خود را