می شود، قرآن خوان چنین می خواند:
«اِنّ اللهَ اشتَری مِنَ المؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّه یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلونَ» (توبه، آیه 111). این آیه ی شریفه آنچنان بر دل این انسان می تابد، نه درس خوانده، نه مدرسه رفته، نه تحصیل حوزه علمیه دیده، نه در فیضیه به مقامی رسیده است اما این یک آیه چنان در او اثر می کند ایستاد و همانجا میخکوب شد؛ گوش داد، خوب می خواند و خیلی اثر می گذارد، سعی کنید قرآن در روح شما اثر بگذارد، در نیمه شب آیاتی از قرآن بخوانید در طرف نماز صبح، پس از نماز، آیاتی از قرآن بخوانید و آنچنان بخوانید که اقبال لاهوری می گوید:
و نور در دلم تابش می کند و روحم اوج می گیرد و بالا می رود و از این خانه پست به یک عالم دیگر پرواز می کنم، با فرشتگان و پروردگار دست به دست هم می دهیم.
عرب قرآن را شنید، در وی این اثر را داشت، ایستاد و گفت:
کَلامُ مَن هذا؟ این کلام کیست، این سخن کیست که مثل سخن های متعارف نیست: اِنّ اللهَ اشتَری مِنَ المؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّه، گفتند این کلام الله است. خدا جمله را می گوید، این را برای چه می گویند؟ بیع است، شراء است، معامله است، تجارت است، خریدار دارد فروشنده دارد، مبیع است، ثمن است، این چیست؟ چه خبر است؟
مرد عرب گفت این فعل ماضی است، این معامله کی واقع شده است؟ من هم شامل (مشمول) این معامله هستم یا نیستم؟ از مؤمنین خرید، مال خرید و جان خرید و قیمت ارزنده ای به آنها داد. گفت این معامله کی انجام گرفته؟ گفتند در عالم ازل؛ آنها اینجور

نظر خود را ارسال کنید