و سنگ، زمینه مظلومنمایی هرچه بیشتر مجاهدین خلق را آماده میساختند و مجاهدین خلقی که اینقدر شرف نداشتند تا به پاس احترام دانشجویان پیرو خط امام و احتمال خطری که برای آنها و برای لانه جاسوسی میرفت کمی جاهطلبیها و قدرتطلبیها و ماجراجوییهای خود را کاهش دهند و لااقل این جریان را در آنجا به وجود نیاورند؛ البته اگر خیلی خوشبین باشیم، وگرنه با یک دید منطقی و ارتباط تمام جزئیات مربوط به هم خیلی خوب روشن خواهد شد که این نقطه مخصوصاً و با نقشه قبلی از سوی مجاهدین خلق انتخاب شده (و با شعبدهبازی به وزارت کشور قبولانده شده است.)
خوب! طبیعی است که خلق آگاه ما، به این جریان و به این دو سه هزار نفر که ملغمه ای آشفته از ساواکیها، سوسولها، لمپن ها و مجاهدین رهگذران کنجکاو بودند به چشم شک و تردید نگاه کند و حقاً آن را چماقدار بخواند ولی حاصل؟ حاصل این خواهد بود که طبق نقشههای این نیروهای مترقی ضد امپریالیست (که در حمله به پاسداران حافظ لانه جاسوسی واقعاً نشان دادند که تا چه حد در این شعار خود صادق هستند) این بدبینی در گسترش خود دامن حرکتهای خودجوش