الحَیِّ الَّذی لایَموتُ" درود فراوان از آن خدایی که مرگ ندارد بر این بنده اش که مرگ ندارد.
"وَ مَن عَرَفَنی اَحَبَّنی وَ مَن اَحَبَّنی عَشَقَنی" اگر کسی مرا بشناسد و بفهمد، معرفت سبب محبت و محبت سبب مرحله بالاتر است. چهار مرحله برای معرفت بیان کرده‌اند؛ این است که عایشه شب بلند می‌شود و می‌بیند پیغمبر گرامی در رختخواب نیست "تَتَجافی جُنُوبُهم عَنِ المَضاجِعِ" من هر وقت، این آیه را می‌خوانم خدایم شاهد است در پیش خودم شرمنده‌ام و خجل. آیه می‌گوید:
"اینان که در راه حق می‌خواهند بروند پهلویشان خیلی آشنا با رختخواب نرم نیست؛ در نیمه شب تَتَجافی، دور می‌شود، "جُنُوبُهم" پهلوهای اینها "عَنِ المَضاجِع" از خوابگاهشان. عایشه می‌بیند که پیغمبر هم "تَتَجافی جَنبِه عَن مَضجَعِه"، این طرف و آن طرف می‌رود می‌بیند رفته در پشت‌بام به سجده افتاده، "اِلهی عَبدُکَ بِبابِکَ اَقامَتهُ الخَصاصَه بَینَ یَدَیکَ. اِرحَم عَبدَکَ الذَّلیلَ وَ اللِّسانَ الکَلیلَ وَ العَمَلَ القَلیلَ وَ امنُن عَلَیهِ بِفَضلِکَ الجَزیلِ وَ اکنُفهُ فی ظِلِّکَ الذَّلیلِ یا کَریمُ یا جَمیلُ"
ای خدای بزرگ "وَ مَن اَحَبَّنی عَشَقَنی" خدا ما در خانه تو جمع شدیم، و از راه دور به این منزل و مکتب آمده ایم، ما پیروان اسلام ما فرزندان قرآن (اختصاص به عمامه سر و لباس ندارد، در منطق اسلام لباس مطرح نیست، روحانی کسی است که در خط قرآن است در هر لباس باشد) آمده ایم که عشقت در دل ما پر شود، خدا آمده ایم ما را بپذیری و از نیکانمان کنی، افتخار مجاهده، درس و تحصیل و بحث و قیام و نهضت و حرکت و جهاد و کشته شدن در راهت را به همه ما عنایت کنی.
خدا چه نعمت بزرگی که ابرقدرت‌ها با ما می‌خواهند بجنگند مثل اینکه این مطلب درست است، "کُلُّ یَومٍ عاشورا، کُلُّ اَرضٍ کَربَلا" دارد محقق می‌شود، اینجا یا حسینی هستیم اگر بمیریم و اگر بمانیم باید زینبی باشیم وگرنه همانطور که او گفت یزیدی هستیم "وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ" هرکس عشق بورزد به من، من هم بیش از او الطاف و محبتم به‌سوی او شامل می‌شود.

نظر خود را ارسال کنید