است ان شاءالله توفیق پیدا کنیم که ما هم در راه الله قدم برداریم. این قوس صعودی انسان است در حرکت مستقیمش به سوی الله.
در ابحاث قبلی گفتیم اگر روح آزاد گذاشته بشود، مثل یک بچه ای که اگر آزادش گذاشتند و ولش کردند، اگر انسانی را رها کردند که هرچه بخواهد بکند، این می شود کلب، این کلب است که اگر تعلیم شد:
"تُعَلّمونَهُنًّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اللهُ" قرآن می گوید اگر به آن سگ آموختی وقتی حیوانی را بخواهد بکشد پاکیزه می کند، خود نجس العین است اما موجودات و حیوانات را پاک می کند چون "تُعَلّمونَهُنًّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اللهُ" اما اگر رها کنی، آنوقت این قوس نزولی است.
هر اندیشه ای از این انسان، یک قدم پائین، و به طرف درک رفتن است، هر عملی سقوط است، هر گناهی سقوط است، این انسان اینطور است که شروع می کند به سقوط کردن، در روایت دارد:
قَد یَتَکلَّمُ العَبدُ بِه کَلِمَهً فَیُسقِط مَقامَهُ عِندَ اللهِ ما بَینَ السَّماءِ وَ الاَرضِ. گاهی بنده من یک کلمه حرف می زند که مقامش در نزد من بین آسمان و زمین سقوط می کند و نمی فهمد که این سقوط را پیدا کرده است. وای بر آن انسانی که گناه کند و نفهمد گناه کرده، وای بر آن انسانی که جور کند و مطلع از جنایت خود نباشد.
پیامبر (ص) می گوید، مگر او با شما چقدر فرق دارد، من نمی توانم این کار را انجام بدهم، این کار، کار علی بن ابیطالب (ع) است. وقتی که بردوش خودش بیل را می گذارد و از کوچه رد می شود، وارد بازار می شود، مردی یهودی می آید بیرون؛ این کیست؟ آقا شما کار می کنید؟ بله، از اول تا آخر روز چقدر کار می کنید؟ ده تومان، بیست تومان، نخیر پنج تومان، بسم الله وارد می شود مشغول کار می شود!
آن آقاست، مربی است، او تربیت شده است، خودتان را تربیت کنید، خودتان را تکمیل کنید، این نفس را نفس انسانی کنید خیلی نگذارید آزاد بشود. نگذارید آزاد بماند، ای شاگردان مکتب