او را نشان بدهم که معرفت پیدا کنی "فتخشی" تا خشیت او و خوف او در دل انسانی پیدا شود. وقتی که او را شناخت و خوف پیدا شد برای انسان بعد از معرفت، خوف پیدا می شود. این یکی از مهم ترین مطالب است که انسان خدا را بشناسد و فکر و دقت کند تا معرفت الله حاصل بشود تا بعدا خوف از پروردگار حاصل شود.
موسی فکر می کرد یکی از جهاتی که انسان را به عظمت الله می رساند همین مسئله تفکر است.
یک وقتی در یک روایتی دیدم موسی(ع) از پروردگار پرسید خداوندا تو هم می خوابی؟ اقلا یک چرت نمی زنی؟ سال های متمادی میلیون ها سال تو زنده ای هیچ خواب و استراحتی نداری؟
فرمود جواب این است که کاسه ای گِلی را از آب پر کن در جائی که سنگ خالص است بایست و کاسه را روی دست بگیر. او کاسه در دست گرفت و خداوند در همان حال خواب را بر حضرت موسی مسلط کرد. موسی (ع) یک مرتبه خوابش برد و کاسه به زمین افتاد و شکست و آب ها ریخت. ناگهان موسی از خواب بیدار شد. موسی چرا کاسه را شکستی؟ خدایا خوابم برد، چرتم برد، فرمود «لاتاخذه سنه و لانوم» (بقره، 256) خداوند اگر خوابش ببرد تمام زمین و کرات و سیارات و ثوابت و کهکشان ها و ذرات از اتم ها، الکترون ها، پروتون ها، گرفته تا کهکشان های بزرگ که با تلسکوپ های قوی هم طول و عرضشان را نمی شود درک کرد همه از نظم و انتظام می افتند و نابود می شوند. موسی عظمت الله را نشناختی که چنین خیالی درباره الله داری؟
«الخوف یحصل من درک عظمه الله» هرکس عقیده و عملش به پروردگار عالم بیشتر شود خوف او بیشتر می گردد.
خوف مراتب دارد
مرتبه اول ترس است، مرتبه دوم خشیت است، مرتبه سوم وَجَل است، مرتبه چهارم و پنجم هم به عنوان رهبت و هیبت گفته اند که از ماها نیست و مراتبی است فوق آنچه که ما تصور می کنیم.