مرحله ی خوف همین است که انسان از او بترسد و گناهی را انجام ندهد اما خوف اولین مرحله ترس است چه بسا می شود انسان در میان مردم گناهی انجام نمی دهد اما اگر در خلوت باشد گناه انجام می دهد این نیمه ترس است مثل غالب ماها گناهانی را علنا در میان مردم انجام نمی دهیم اما گاهی به یک گناهی می رسیم در خلوت و مطمئن هستیم که کسی نمی داند اگر این مال را بخوریم، اگر این گناه را انجام بدهیم، این دروغ را بگوئیم زبان خود را، بدن خود را، حس خود را، شهوت خود را اگر چنانچه می بینیم کسی اطلاع ندارد گاهی جرات پیدا می کنیم. این است که امام زین العابدین (ع) در دعا اشک می ریزد می گوید:
خدا اگر در یک جای خلوتی که کسی نباشد گناه کنم، نه برای این است که من از تو نمی ترسم و خدائی تو را قبول ندارم، خدا من محکوم و اسیر نفس هستم. (دعای ابوحمزه امام سجاد (ع)- لالأنّک اَهونُ الناظرینَ و اَخفُ المطلعین)
پس خشیت یک درجه بالاتر از خوف است. در خوف انسان علنی گناه نمی کند اما خوف به آنجا نرسیده که «إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ» (یس، آیه 11). مرتبه بالا این است که حضور و غیبت ندارد، کسی باشد یا نباشد ندارد، آن مقدار از پروردگارش ترس دارد که اگر کسی باشد و نباشد برای او فرقی نمی کند، این مرتبه ی بالاترِ ترس است و این انسانی است که در مکتب اسلام تعلیم دیده است و بزودی انسان به اینجا نمی رسد؛ بسا از انسان ها و غالب ماها اگر چنانچه کسی را بدانیم مطلع نیست ممکن است بعضی از گناهان را انجام بدهیم و ان شاءالله شما را نمی گویم، یک عده ای که آن طرف کوه قاف زندگی می کنند شاید آنها چنین باشند که اگر تنها باشند و بدانند مردم مطلع نیستند گناه انجام بدهند.