مقایسه می کردیم افکار آن ها را، مطالب آن ها را نوشته های آن نویسندگان را با افکار مرحوم استاد مطهری می دیدیم که اصلاً قابل مقایسه نیست. اما اگر عقاد عظمتی پیدا کرده مال همین فاصله است. ولی یک شصیتی که بدون هیچ پیرایه ای و بدون هیچ تشریفاتی با آن خوی ساده طلبه گی در بین شما می آمد در این جا او را می دیدید، اصلاً کسی باور نمی کرد، آن نویسنده بزرگ، آن محقق عالی مقام این فرداست. با این سادگی چرا؟! برای این که آن چه بیشتر ما را می سوزاند جنبه علمی مرحوم مطهری نبود. علم را می شود تخصیل کرد. آن که بیشتر ما را ناراحت کرده آن تقوی و معنویت، عرفان و پاکی مرحوم آقای مطهری است. مجسمه تقوی و فضیلت بود. و به حق جز برای خدا و اسلام به هیچ چیز نمی اندیشید. بار ها در مسائلی که پیش می آمد بنده به ایشان عرض می کردم که حالا فلان مطلب را ممکن است عنوان نکنید، فعلاً مصلحت نیست، فعلاً چنین و چنان است، پاره ای از مسائل اجتماعی در نظر من بود، می فرمود این حرف ها نیست. این را باید گفت، عقیده است، انحراف فکری به وجود می آید و من نمی توانم در برابر انحراف عقیده و فکر که در بین جامعه اسلام به وجود بیاید، آرام باشم. در زمینه مبارزات عقیدتی