دولت هند از این مسائل در حضور و توانایی سیاست خارجی این کشور نقش مستقیم داشته است.
به عبارتی در شرایطی که هند از ثبات اوضاع داخلی خود مطمئن بوده است به حضور و ایفای نقش بیشتری در صحنه سیاست خارجی پرداخته است و در موقعیتی که بی ثباتی اوضاع داخلی دولت ها را مجبور به توجه نموده است نقش سیاست خارجی تضعیف شده و البته اصطکاک با کشورهای خارجی به عنوان مداخله کنندگان در مسائل داخلی هند نیز فزونی می گرفته است. اصطکاک با دولت های خارجی بر سر مسائل داخلی در بسیاری از موارد به مرزهای نزدیک هند محدود نشده و بُعد عمده تری حتی در روابط با غرب یا دیگر دولت ها پیدا می کرده است.
در مورد ماهیت، نقش، نقاط اهمیت و ارتباط مسائل داخلی هند با مسائلی که اجمالاً و تیتروار بیان گردید مطالب بیشتری می توان گفت که در حد این بحث نمی گنجد و بنابراین به همین اندازه اکتفا می کنیم.
2- پس از استقلال هند، رهبران اولیه هند جدید چون مهاتما گاندی و سپس جواهر لعل نهرو با توجه به اهمیت مسائل داخلی هند در بقا یا نابودی این کشور و برای بسیج افکار عمومی این جمعیت بزرگ در جهت اهداف سیاسی مورد نظر خود نوعی ناسیونالیزم هندی فارغ از اختلافات فرقه ای و مذهبی را مطرح نمودند. اینان تا حدودی سعی در مهار نمودن اکثریت هند و کشمکش‌های خونین فیمابین آنان و فرقه های دیگر نمودند و نیز سعی کردند نظر فرقه های مختلف از قبیل جمعیت بزرگ مسلمانان و نیز اقلیت های کوچک دیگر را جلب کنند. هدف رهبران متقدم هند این بود که قلمرو این کشور پهناور را با وجود همه افتراقات داخلیش حفظ کنند، از خطر متلاشی و تکه تکه شدن آن جلوگیری نمایند و با حفظ هند بزرگ سیاست خارجی مستقل و غیر متعهد مورد نظر خود را نیز پی ریزی و دنبال نمایند.
بعد از این رهبران، در عمده بیست سال گذشته خانم گاندی و حزب کنگره او بر سر کار بود. وی تا حدودی مسئله ناسیونالیزم هند و جلب اقلیت های بزرگ و کوچک تحت ستم هندوها تحت این عنوان را حفظ نمود لکن سیاست اتکا و جلب نظر اکثریت هندوها را نیز در پیش گرفت. این طبیعی بود که هر دولتی که می خواست در هند بر سر کار بیاید می بایست آراء و افکار اکثریت هندو را با خود داشته باشد از طرف دیگر حاد شدن مسائل فرقه ای و کشتارهای مذهبی می‎توانست در زمان های مختلف کنترل اوضاع را از دست دولت هند خارج کند و نیز بازتاب‌های سیاسی داخلی

نظر خود را ارسال کنید