بسم الله الرحمن الرحیم
هفته گذشته جملاتی درباره شرح موضوع دنیا و شرحی از احکام آن به حضور رفقا معروض شد. اجمالی از مطلب این شد که به یک معنی دنیا عبارت است از استفادههای ما از این جهان به نحو غیر مشروع. دنیا یعنی تمتع و انتفاع یک انسان در ابعاد مختلف از این جهان، انتفاع گوش از شنیدنیها، چشم از دیدنیها، بدن و تمام اعضا از آنچه که در این جهان میتواند استفاده کنند، اما به نحو استفاده غیر مشروع، دنیا یعنی لذائذ غیر مشروع شما. این معنایی بود که برای دنیا عرض شد و گفتیم هرکس انتفاع غیرمشروعش از این جهان بیشتر باشد او بیشتر اهل دنیا است و هرکس خود را از لذائذ و انتفاعات غیر مشروع حفظ کند، او اهل دنیا نیست. این دنیا دنیای مذمومه و ملعونه بوده اینک به یک معنای دیگری که برای دنیا ذکر شده، میخواهم بپردازم.
بخش دیگری از دنیا داریم که عبارت از انتفاعات مشروع یک انسان از این جهان است، انتفاعات و تمتع صحیح و جایز انسان است. این انتفاعاتی که شما از دنیا میبرید ولو مشروع و جایز هم باشد، میخواهیم ادعا کنیم که به یک بیان این هم دنیای مذمومه است. شنیدنهای جایز، خوردنهای جایز، مسافرتهای جایز، سفرهای حلال، لباس پوشیدن حلال، تمتع از شهوت حلال، مسکن و نشستن در محل حلال و کارهای حلال، همه اینها به یک معنی بخشی از دنیای مذمومه خواهد بود. به این بیان که میخواهیم بگوییم زیرا تمتع حلال از این جهان یک وقت برای بشر به عنوان «هدف» ملاحظه میشود و یک وقت این تمتع حلال شما به عنوان «وسیله» ملاحظه میشود. به تعبیر دیگر و اصطلاح خودمان انتفاعات حلال شما گاهی به عنوان مقدمه برای یک هدف الهی عالی و انسانی است و گاهی این انتفاعات شما به عنوان مستقل موضوعیت دارد، نه طریقیت برای امر دیگری، مثلاً اگر کسی سوار ماشین بشود و از اینجا برود کاشان و برگردد، این حرکت و انتفاعی است که شما از جهان بردهاید. گاهی به عنوان استقلال و هدف است و گاهی به عنوان مقدمه و وسیله. کار لازمی در کاشان دارید، انجام وظیفهای را اراده کردید، در طریق انجام آن وظیفه صحیح الهی سفر کردید و برگشتید، این عمل شما و این انتفاع شما این رفتن و برگشتن شما مقدمه یک هدف بزرگی است، پس این دنیا نیست، اما اگر کسی بخواهد این مسافرت را و امثال این سفرها را فقط برای «هوای نفس» انجام بدهد، فقط برای اینکه حظی برده باشد انجام بدهد، این میشود دنیا، منتهی دنیای مذمومه