در سخن شما، در مباحثه شما، در تدریس شما، در ملاقات شما و برخورد شما با مردم روشن باشد، توحید در تمام شئون و ابعاد زندگی شما ظاهر شود. علی می‌فرماید: آن‌کس که شمشیرش از همه شمشیرها تیزتر و آن‌کس که بیانش از شمشیرش تیزتر و آن‌کس که قلمش از بیانش تیزتر و آن‌کس که مغز و فکر و هوشش از قلم و شمشیر و بیانش رساتر و تیزتر است؛ اشاره به این مطلب است که دو دنیا داریم: یک دنیایی است که تو را می‌رساند به هدف، این دنیایی است که به شکل (دنیا و آخرت) است، اما یک دنیا استقلال دارد، یک دنیایی است تو را به هدف نمی‌رساند.
مثالی را بگویم که بیشتر محققین فرموده‌اند: ای انسانی که اعمال تو برای هدف نیست و استقلال دارد، یادت است که سابقاً با اسب و استر به مکه می‌رفتند، عده‌ای از حجاج سوار اسب شدند به‌سوی حج و خانه خدا روانه شدند، نزدیک شام رسیدند، اسب است باید غذا داد، علوفه داد، تا سوار شد و به خانه خدا رسید، باید خدمتش کرد، رسیدند به شام دیدند عجب یونجه زیاد است، کاه زیاد است، یکی از حجاج مشغول پروراندن اسب شد، هر روز تیمارش کرد و یونجه داد، کاه و جو داد، هی رفته‌رفته اسب را فربه و غفلت کرد که حجاج دارند می‌روند یا رفتند، یک وقتی اسب کاملاً پرواری شد به جایی رسید که بهترین و پروارترین اسب‌ها شد، نگاه کرد و دید که حجاج رفته‌اند و برگشته‌اند، گفتند آقا چه می‌کردی در اینجا؟ گفت مشغول پروراندن اسبم بودم!
ای مشغول شده به پرورش اسب، حج خدا از دستت رفت، خانه خدا از دستت رفت، ای انسان این بدن مرکز روح تو است تو داری به‌سوی حق می‌روی «یا اَیُّهَا الاِنسانُ اِنَّکَ کادِحٌ اِلی رَبِّکَ کَدحاً» وای بر من اگر مشغول پروراندن این جسم شوم و روحم را فراموش کنم و قصد خدائیم را فراموش کنم و روانم را فدای تن کنم، تا تن نکنی لاغر جانت نشود فربه- تا جان ندهی از کف جانانه نخواهی شد،

نظر خود را ارسال کنید