دیدند خبری نشد، امروز، فردا، یک هفته گذشت پس کسی را فرستاد نزد مرحوم میرزا محمدحسن شیرازی بزرگ که فتوای توتون و تنباکو را داده، که سلام مرا به میرزای شیرازی برسان و بگو من برای مرجعیت شرایطی قائل هستم، نه قسم از شرایط مرجعیت را عقل میدانم و یک قسمش را سواد و علم، و چون عقل تو از من تو بیشتر است، باید مرجعیت را انتخاب کنی. بارک الله به این نفس، این نفس مطمئنه است، این نفس، نفس بزرگی است، این نفسِ انسانِ پیروز است، این انسانی است که غالب بر نفس است.
طلاب محترم بجنگید با نفستان تا پیروز شوید و تا بتوانید با دشمنتان بجنگید، واله این جهاد اکبر و آن جهاد اصغر است. و تا این جهاد اکبر را نکنید قدرت بر جهاد اصغر پیدا نمیکنید. (اِلهی اُنظُر اِلَیَّ نَظَر مَن نادَیتُهُ فَاِجابَکَ) خدایا به بنده ات آن نظری را انجام بده که بهسوی تو گرایش پیدا کند. یک جای خلوتی به دست بیاور و به پروردگار بگو (رَبَّنا اِنَّنا سَمِعنا مُنادی یُنادی لِلایمانِ اَن آمِنُوا بِرَبِّکُم) خدایا از قله کوه حرای مکه صدایی به گوشم رسید و آن پیامبر بزرگ مرا دعوت کرد و گفت (آمِن) بیا ایمان بیاور (فَآمَنّا) پروردگارا من لبیک گفتم، وارد خانه تو شدم، وارد قم شدم، سرباز شدم، توفیقم بده (رَبَّنا فَاغفِرلَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرعَنّا سَیِئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الاَبرار). شاگردان ولی عصر! عرض ادب به امام زمان کنید، رابطه خودتان را به حضرتش قوی کنید، تا بتوانید بلوغ پیدا کنید و بالا بروید و مورد الطاف پروردگار واقع شوید.