بسم الله الرحمن الرحیم
بحث ما در دوران انسان بود. و صفاتی برای روح انسان عرضه داشتیم. روان و روح انسانی دارای صفات حسنه و فضیلت، و صفات قبیحه و رذیلت بود. فعلاً مناسب است در دو موضوع صحبت کنیم. یکی راجع به بیان حقیقت و ماهیت روح تا آن اندازه که بتوانیم درک کنیم. دوم راجع به مراتب تربیتی روح و نفس بر طبق آنچه از ادله کتاب و سنت استفاده میکنیم، درک حقیقت روان و حقیقت روح تا حال از دست بشر انجام نیافته. روانکاوان عالم، روان شناسان دنیا راهی برای کشف این حقیقت مرموز و این موجود الهی پیدا نکردهاند.
روانشناسی علمی بوده است از قدیم الایام که ارسطو اولین کتاب را به نام کتاب علم النفس نوشته است، و پس از آن کتابهای مفصلی در کیفیت روانشناسی نوشته شده است. بحث روانشناسی یا علم النفس یا معرفة النفس نوعاً در اطراف این موضوع کتاب نویس ها صحبت کردهاند، آیا کیفیت ارتباط روان انسانی با جهان چگونه است؟ عکسالعمل روان با جهان و عکسالعمل متقابل جهان با روان و از راه این ارتباط روان با جهان خواستهاند حقیقت آن روان و از راه این ارتباط روان با جهان خواستهاند حقیقت آن روان را دریابند، و از این آثار آن مؤثر را کشف کنند. پس بحث اینها در این ارتباط برای یافتن حقیقت و ماهیت آن موجود بوده است. و هم چنین بحث مفصلی شده است در کیفیت ارتباط روان و غرائز روانی در افعال انسان. غرائز روان انسانی، افعال انسان را ایجاد میکند و ارتباط روان با افعال و اعمال خارجی یک انسان چیست؟ یا در اینجا بحث میکنند برای اینکه از اعمال و رفتار و کردار انسانی میخواهند پی به حقیقت آن روان ببرند و آن روح را پیدا کنند، و پیدا نکردهاند. بنابراین در علم روانشناسی تا حال ماهیت