آمدند گفتند ما از تو می‌خواهیم حلالیت بطلبیم، گفتم چه شده گفتند آن چیزی که درباره تو گفته بودند این بود که اصلاً فکر نمی‌کردیم تو مثل یک آدمی مثل ماها بیایی توی جمع بایستی با ما حرف بزنی صحبت کنی، گفتم مگر یک روحانی یک مسلمان غیر از این هم می‌تواند باشد؟ (تکبیر)
 بارها من این نکته را در جمع دوستان و در مجامع عمومی عرض کرده‌ام که آقا، مقام و ریاست و مسئولیت برای یک آدمی که چیزی سرش بشود برای هوا نیست، هوس نیست، همان تکلیف یعنی کار پر کلفت پرزحمت اگر قرار باشد که ما این‌قدر آدم‌های کم جنبه ای باشیم که با این حرف‌ها اخلاق و رفتار و برخورد و مناسباتمان با مردم تغییر کند که دیگر واویلا کدام تربیت اسلامی کدام اخلاق اسلامی اکنون ما گرفتار این شیطان‌های مزور هستیم الان واقعاً هم خجلیم، توی روی قوم و خویش‌ها و دوستان خجلیم که فرصت پیدا نمی‌کنیم که به خانه آن‌ها برویم فرصت پیدا نمی‌کنیم زیارتشان کنیم توی خانه بنشینیم که آن‌ها بیایند خانه ما، صبح تا شب باید دنبال مسئولیت هایی که ملت و انقلاب برعهده ما گذاشته باشیم تلفن می‌کنند نیستیم پای تلفن که بتوانیم به آن‌ها جواب بدهیم؛ آن وقت حالا بیا و شروع کن حرف زدن دروغ بافتن بله دیگر این‌ها به مردم کاری ندارند به مشروطشون رسیدند اصلاً فلانی در خانه‌اش نیست رفته خانه نمی‌دانم

نظر خود را ارسال کنید