در گروههای مختلف به جمعبندی و تجزیه و تحلیل حوادث پرداختیم و این جمعبندیها در چند مورد به این نتیجه رسید که حتی مرحوم مصدق از همکاری یک مجموعه متشکل سازمانیافته خط دار محروم بود، حتی او، نهتنها مرحوم آیتالله کاشانی و روحانیت و مردمی که به اعتماد و اعتقاد به روحانیت وارد معرکه شده بودند دارای تشکل کافی مؤثر نبودند مرحوم دکتر مصدق هم فاقد یک چنین یاران و همکاران متشکل بود به همین جهت پیروزیهای به دست آمده از مبارزات دلیرانه و فداکارانه مردم از طرف گروههای متشکل دیگری که خط داشتند مورد تهدید قرار گرفت با آن شرح که خواندهاید و شنیدهاید و احیاناً میبینیم چهرههای کمی را که میتوانم به شما بگویم که دیدهاید و دیدید ما از همان موقع این تجربه را اندوختیم که یک نهضت و انقلاب با حضور همگانی، ناس، عامه، خلق، توده، به سمت درهم شکستن نیروهای نیروی دشمن جلو می رود و احیاناً وقتی از رهبری واحد، آگاه، شجاع، قاطع برخوردار باشد به پیروزیهای ارزندهای هم دست مییابد اما نگهداری این پیروزی در خط اصیل مبارزه به خصوص پس از پیروز شدن و مسئولیتها را برعهده گرفتند شرطش این است که نیروی سازمانیافته و متشکل دارای مواضع مشخص و روشن و قطعی آیندهنگر و برنامههای متناسب با نیازها مسئولیت را بهعهده بگیرد و