و حوادث بر او عارض نمی شود.
او برخلاف خلقت های دیگر موجودات را بدون ابزار آفرید و به وسیله و ابزار نیاز ندارند. او با حضرت موسی کلیمش سخن گفت ولی نه با زبان و غیره... بلکه در جوّی صدا ایجاد کرد پس تلکم او به خالقیت او برگشت.
ای کسی که می خواهی او را درک کنی یکی از مخلوقاتش فرشتگان است و یکی از آن فرشتگان جبرئیل است؛ تو به حقیقت جبرئیل پی ببر آنگاه می توانی بگویی من او را درک می کنم.
همه عقول در مقام ادراک او تسلیمند. در این باره امام زین العابدین می فرمایند: ...وَ لَم تَجعَل لِلخَلقِ طَریقاً اِلی مَعرِفَتِکَ اِلِا بِالعِجزِ عَن مَعرِفَتِکَ. (مناجات 12 خمس عشر)
کنه حقیقت تو را هیچ درکی نمی تواند درک کند چه آنکه پیامبر گرامی می فرماید: "ما عَرَفناکَ حَقَّ مَعرِفَتِکَ" آنقدر می دانیم که تو موجودی هستی در همه جا، خالق همه چیز، شنونده همه چیز و رزاق همه چیز. من ذاتت را نمی توانم درک کنم زیرا که علی (ع) می فرماید:
...داخِلٌ فِی الاَشیاءِ لاکَشَیء فی شَیئیٍ داخِلٍ، وَ خارِجٌ مِن الاَشیاءِ لاکَشَیءٍ مِن شَیئٍی خارِج.... (کتاب توحید، بحار ج 3)
اینقدر می دانم که تو قادری و مهربانی و صدای مرا می شنوی، نیازهای مرا می دانی و درک می کنی و آن هنگام که در نیمه های شب با تو سخن بگویم اگر بنده محبوب باشم در مقابل هر «یا الله» من لبیکی می گوئی، و حقیقت و شیرینی مناجاتت را در دل من بینداز.
"اِلهی اَذِقنی حَلاوَهَ مُناجاتِکَ" خدایا شیرینی راز و نیاز با خودت را به من بچشان که با تو پیوسته در آرزوی سخن گفتن باشم.