اما از بُعد دیگر انسانی که خدا می فرماید انسان را در یک بنیان محکمی از نظر شغل و کار (یعنی آنچه که انسان بخواهد روش او کارهای الهی باشد) در او قدرت قرار دادیم. این انسان می تواند کارهای بزرگ و عظیمی انجام بدهد، یک جمله ای از امام(ع) درباره ی انسان به تناسب این موضوع و موجودات عالم بالا و عالم غیبی و فرشتگان پرسیدند: "سُئِلَ عَنِ العالَمِ العِلوی" آنها چه کاره اند، چطور هستند؟ این جمله در میان فرمایشات ایشان برگزیده ی جمله ای است که به عقیده من فرمودند: "القی فی هُویّتِها مِثالَه فَاظهَرَ عَنها اَفعالَه" خداوند در آن موجودات امثال خودش را القاء کرده و گویا روان الله در آن مثال ها فرو رفته و در نتیجه الله از دست و پا و قلم و قدم این ها دارد ظهور پیدا می کند.
"ان زَکّیها خَلَقَ الانسانَ ذانَفسٍ ناطقهٍ ان زکّیها بالعِلمِ شابَهَت جَواهِرَ اِلیّ" (غررالحکم و دررالکلم آمدی)، و خداوند این انسان را موجودی آفریده است که در این تجسس شستشویی کند و روحش را پاکیزه کند و همان موجود علوی بشود و خداوند مثالش را در این موجود چنین می فرماید:
"وَ نَفَختُ فیهِ مِن روحی" یعنی در این انسان خلق شده از لجن ها و پست ترین موجود زمین و سفلی، روحی از عالم بالا و خودم در آن دمیدم که اگر آن طرف را بگیرد الله و قریب الی الله شود "و نفخت فیه من روحی" فرشتگان، من از روحم در این موجود دمیدم.
اگر چنانچه این موجود با دانش تزکیه بشود همان می شود که خداوند مثالش را در او القاء کرده است و افعال الله از او سرچشمه می گیرد. چرا به علی می گویی "هوَ عینُ الله هُوَ اُذُن الله هوَ یَدالله" علی دست الله است، زبان الله است، چشم و گوش الله است. الله که دست و پا ندارد، این موجود آسمانی در مقام والای او، مطلب دیگری می خواهد بگوید که تو هم می توانی چنان باشی، اگر بتوانی که گفتارت را گفتار خدا و عملت را عمل خدا کنی.

نظر خود را ارسال کنید