حدود اوایل سال 57 این برنامه در مورد روحانیت به سادگی انجام شد و نیازی به انتخابات هم احساس نگردید و حدود 14 نفر در نظر گرفته شدند.
در خرداد 57 در مورد کسبه و بازاریان انتخابات شد و هفت نفر انتخاب شدند و قرار بود که در مورد تحصیلکردهها و دانشگاهیان نیز انتخابات به عمل آید که اوجگیری مبارزات و کارهای روزمره انقلاب و لزوم یک حرکت عمومی (همه با هم) امکان این کار را نداد. منتها تشکل برادران با محور شهید بهشتی و شهید مطهری و یارانشان از روحانیت و تحت رهبری امام ادامه داشته روزبهروز محکمتر می گردید. مخصوصاً که با گسترش دامنه انقلاب و تظاهرات لزوم ایجاد حزب هرروز بیشتر از روز قبل احساس میشد.
با تنظیم اساسنامه و مرامنامه قرار شد آیتالله سیدحسن طاهری خرمآبادی آن را خدمت امام ببرند و کارهای انجامشده را به عرض ایشان برسانند.
آقای طاهری از طریق سوریه، با زحمت بسیار به عراق رفته خدمت امام رسیدند اما آن ایام مصادف با روزهایی بود که امام تحت فشار رژیم عراق آماده ترک آن کشور بودند و دو روز بعد عراق را به ناچار ترک کردند و آقای طاهری امکان تبادل نظر و مذاکره کافی با امام را به دست نیاورده و به ایران بازگشت.
با مستقر شدن امام در پاریس امکان تماس با ایشان بیشتر شد، از ایران شهید حاج مهدی عراقی و سپس شهید مظلوم آیتالله بهشتی و بعد آقای عسگر اولادی به پاریس رفتند و مخصوصاً مرحوم بهشتی مفصل در این زمینه با امام صحبت کردند و نظرشان را راجع به اعلام حزب در این مرحله جویا شدند و امام فرمودند:
" به شرطی که خیلی شما را از کارهای روزمره انقلاب باز ندارد."
و به راستی که حوادث روزمره انقلاب آن هم با آن سرعت حرکت، مجال پیاده کردن بسیاری از برنامهها را نمیداد جریان انقلاب بهصورت سیل خروشانی درآمده بود و بایستی با این سیل همراه میشدیم تا بنیان رژیم منحوس پهلوی را براندازیم.
لذا شرایط روز اجازه اعلام حزب را نداد. مخصوصاً به دلیل مسئولیتهای سنگین که در رابطه با مسائل انقلاب و عهده مؤسسین و مؤثرین بود و قهراً حق تقدم با این مسائل بود.
حرکت متشکل گفتهشده تا اوایل محرم سال 1399 مطابق 1357 بطور مستقل ادامه داشت. اما با اعلامیه مشهور امام (محرم ماهی که خون بر