میگذرد و شاید بعضی تصور کنند که حزب جمهوری اسلامی پس از پیروزی انقلاب پیدا شده است ولی حقیقت اینست که این مجموعه ریشهای چندین ساله دارد و تاریخ آن به تاریخ شروع انقلاب اسلامی به رهبری امام عزیزمان میرسد.
یعنی در آغاز نهضت امام و روحانیت در سال (1341) افراد متدین و متعهد و معتقد به اسلام گرد ایشان جمع شدند و بنا به اعتقادی که به مرجع تقلید و نایب الامام و ولایتفقیه و ضرورت تبعیت از ایشان داشتند قدم به میدان مبارزه نهادند و موجی جدید پدید آوردند.
قبل از این تاریخ و بعد از کودتای ننگین 28 مرداد سال 32 نهضت مقاومت ملی و بعضی گروهها و سازمانها کم و بیش فعالیتی میکردند. لکن عموماً معتقد به روش مبارزه قانونی بوده، سعی میکردند در چارچوب قانون اساسی مشروطه سلطنتی حرکت نمایند. آنها عقیده داشتند که شاه باید سلطنت کند و حکومت ننماید و در کشور باقی بماند و روش مبارزه آنها حتی مذهبی هایشان الهام گرفته از غرب یا شرق بود.
امام خط جدیدی را ترسیم فرمودند که دیگر کاری به مبارزات پارلمانی یا در چهارچوب قانون اساسی مشروطه نداشت بلکه هدفش سرنگونی رژیم سلطنتی و جایگزین کردن نظام حکومت اسلامی به جای آن بود و جلوگیری از نقش خطرناکی که استعمارگران و مزدور پلیدشان شاه، برای از بین بردن اسلام کشیده بودند. و طبیعی بود که این نوع مبارزه حد و مرزی جز رضای الله و حدود الهی نمیشناخت و قانون برایش زمانی محترم بود که به کار هدف خداگونه اش بیاید. لذا اگر از قانون اساسی مشروطه نامی میبرد برای الزام خصم بود، نه اینکه به آن معتقد بوده و مبارزهاش را در چارچوب آن محدود نماید. این حرکت بر اساس مسائل اقتصادی یا سیاسی نبود و هدفش حفظ اسلام عزیز و برقراری حکومت اسلامی بود که سرنگونی رژیم سلطنتی شاه را به همراه داشت.
از اینرو احزاب و سازمانها و گروههای اسم و رسمدار عقب ماندند، ولی تودههای مشتاق و رنجدیده و مسلمان از آن، به گرمی هرچه تمامتر استقبال کردند و به گرد امام پروانهوار آمدند و مبارزه به سرعت گسترش عظیم یافت.
گسترش مبارزه، ضرورت تشکیلات منسجم را آشکار ساخت، لذا تشکلی جدید پدید آمد به صورت حوزههای 10 نفره که از معلم و دانشجو و دانشآموز و کسبه و بازاری و کارگر و کارمند و روحانی و کشاورز در آن متشکل شدند.