جنگ هم معلوم شد. پس از شکست 67، دولت های انقلابی عرب پی بردند که دوران احساسات –که دوران احمد سعید می نامند– سپری شده است.
شعارهای مهیج، تفسیرهای سیاسی مهیج که بسیار هم مفید بود و توده های مردم را آماده شهادت و فداکاری می کرد و به آن ها روحیه می داد یک جنبه زیانبخش داشت. آن اینکه یک جنگ بی برنامه، بی تدارکات، بی رهبری صحیح را پیش می آورد. وقتی متوجه شدند این خطا را جبران کردند. در جنگ 73 این اعراب بودند که برنامه ریزی کردند. اسرائیل بارها به سوریه حمله کرد، بمباران کرد اما ارتش سوریه تکان نخورد. سوری ها موشک هایی که جزء اسرار جنگیشان بود به کار نبردند، برای اینکه اگر این موشک ها را به کار برده و چند هواپیما را سرنگون کرده بودند اسرائیل به ماهیت و طرز کار آن موشک ها پی می برد و خود را آماده و مجهز می کرد. آمریکا آن را آماده و مجهز می کرد به هواپیماها و دستگاه هایی که آن موشک ها در آن موثر نباشد. به این جهت می بینیم که اعراب اسرائیل را غافلگیر کرده و آن ها بودند که تعیین کردند چه روزی بجنگند، روزی که اسرائیلی ها در غفلت بودند و بیکار بودند، چندین فریب قبلا دادند که اسرائیل به نیروهای مسلحش آماده باش داد و هر دفعه ده ها میلیون دلار ضرر کرد تا یک دفعه گفت این دفعه دیگر بسیج نکنید که ضرر کنیم. همان حب دنیا و پول باعث شد بسیج