شرح بعضی از لغات:
 فصاحت: زبان‌آوری، روانی کلام. در اصطلاح علم بدیع خالی بودن کلام از ضعف.
 بلاغت: فصیح بودن، رسایی سخن، در اصطلاح آوردن کلام مطابق اقتضاء مقام و مناسب حال مخاطب.
 ودیعت: سپرده شده، مالی که امانت نزد کسی بگذارند. سِپرده (جمع ودایع)
 تَکَوُّن: بوجود آمدن، هستی یافتن، جنبیدن، هستی.
 جُبن: یا جبن، ترسیدن، بددل شدن، ترس و بیم، بددلی، ضعف قلب.
 مُکَوَّن: بوجود آورده شده، به وجود آمده، (اسم مفعول).
 مُکَوِّن: تکوین کننده، بوجود آورنده، هست کننده (اسم فاعل).
موجد: بوجودآورنده، ایجادکننده، آفریننده.
 بذل: عطا، کرم، بخشش، داد و دهش.
 تکوین: بوجود آوردن، هستی دادن، آفریدن، احداث کردن.
 تشریع: بیان کردن، و نمودار ساختن راه یا شریعت
 رُوات: جمع راوی.
 سَکَنات: جمع سکنه.
 قَساوت: سخت شدن، سخت دل شدن، سنگدلی.
 صلابت: سخت شدن، سختی، استواری، درشتی.
 آنیه: (جمع آناء) ظرف‌ها.
 تنقید: مأخوذ از کلمه عربی، انتقاد، تمیز دادن عیوب و محاسن کلام، این کلمه در فارسی ساخته‌شده و در عربی استفاده نمی‌شود.
 نواهی: جمع ناهیه، مؤنث ناهی، نهی کننده، بازدارنده
 ذواکر: جمع ذکر
 قسوة: سخت شدن، سخت دل شدن، سنگدلی.
 مقمعه: چوب یا آهنی که به انسان می‌زنند که خوار شود. (جمع مقامع)
" از فرهنگ فارسی عمید"

نظر خود را ارسال کنید