«زُیِّنَ للناسِ حُبّ الشهَواتِ منَ النِساءِ و البَنین...» سوره آل عمران
و علی می فرماید: اینها همه دنیا است و من با هیچ کدام رابطه ندارم. ای موانع میان من و خدای من، بروید، ای حجاب های میان من و الله بروید. چه دنیا ملعونه باشد که حجاب ظلمانی بین من و الله است، و چه دنیای حلال باشد که حجاب نور بین من و الله است، و علی حجاب نمی خواهد، در معراج پیامبر بزرگ از حجاب ظلمت گذشت، و از حجاب نور گذشت، آری اگر چنانچه حلالش را هم ترک نکنی آنگونه نمی شوی که انسان باید بشود. در یکی از اشعاری که منسوب به علی (ع) است می فرماید:
دنیا تُخادِعُنی، کانّی لستُ اَعرفُ حالَها حَظر المَلیکُ حرامَها، و اَنا اجتَنَبتُ حلالَها
این دنیائی است که به سراغ من می آید، می خواهد مرا فریب بدهد. گویا من نمی دانم او کیست و چه کاره است و چه اندازه از انسان ها را کشته و چقدر بی وفائی کرده و چقدر انسان ها را جهنمی کرده و چقدر جوان ها را آلوده کرده، و چه افکار را مسموم کرده، و چه اعمالی را نابود کرده است. گویا من نمی دانم که این ارث قارون ها است، گویا من نمی دانم که این مورد علاقه فرعون ها است، گویا من نمی دانم این وسیله ی تکبر نمرودها است، گویا من نمی دانم این وسیله ی آسایش یزیدها است که به سراغ من می آید، من کجا و این خرافات کجا.
ما آلوده به این گناهان هستیم، کجاست آن انسانی که از این دنیا بیرون بیاید و ابوذروار و مقدادوار به آسمان