شرح بعضی از لغات:
اَضحی: از کلمه اضحیه، به معنی گوسفند قربانی است.
یَومُ الاَضحی: یوم النَّحر- روز عید قربان- روز قربان، روز دهم ذیحجه که حجاج در مکه قربانی می کنند.
غَرس: (مصدر) کاشتن، نهال کاشتن
اِرتقاء: بالا رفتن، بلند شدن
فارغ: آسوده، آرام، دست از کار کشیده
جَیش: لشکر، سپاه، (جمع: جیوش)
مُتنبّه: بیدار شده از خواب، بیدار و آگاه
تَنَبّه: (مصدر) بیدار شدن، هوشیار شدن
تردد: (مصدر) دو دل شدن
سَکینه: آرامش، وقار
طُمَأنینه: (مصدر) آرام گرفتن، آرامش، قرار و سکون
رَذائِل: (جمع) رذیله، فرومایگی، پستی

(از فرهنگ فارسی عمید)

نظر خود را ارسال کنید