عینی نیست آنچه واقعیت است آب و اکسیژن و ئیدروژن است، او می گفت این قانون که شما می گوئید صرفاً یک رابطه است. به ایشان گفتم بسیار خوب کل زندگی ما براساس همین رابطه ها میگردد، اگر منکر رابطه ثابت بین 2 ئیدروژن + اکسیژن= آب شوی خودت ایده آلیست خواهی بود زیرا یک رابطه واقعی به این مهمی را نفی می کنی! آیا شما رابطه را واقعیت نمی دانید؟ در حالی که بخش عظیمی از زندگی ما روی همین رابطه ها میچرخد؟ شما غذا را جلویت بگذار و از صبح تا شب نگاهش کن، آیا سیر می شوی؟ حالا آن را بیاور جلو و بخور و ببین که سیر شدی؟ چه چیز عوض شده است؟ غذا که همان است تو هم که همان شخص هستی در این میان رابطه عوض شده است. دفعه اول نگاهش کردی، دفعه دوم آن را خوردی این رابطه ها خود واقعیت عینی هستند.
به این ترتیب ما یک سلسله واقعیت های عینی ثابت در این جهان یافتیم و آن قوانین حاکم بر تطورات است. حتی یک قطره آب دگرگونیهایی دارد که براساس قوانین ثابت است. مبادا بگوئید اگر فشار چنان و شرایط دیگر چنین نباشد، دو تا ئیدروژن با یک اتم اکسیژن آب نمی دهد، چون آن شرایط طبیعی هم جزء خود قانون است. گرما، فشار و.... متغیر است ولی قانون ثابت است. این قوانین ثابت و سنت های جاودانه ما را به مبداء سنت گذار لایتغیری می رساند که مبداء این ثبات ها و تکیه گاه آن بی ثباتی ها است. این خود یکی از راه هایی است که انسان را به سوی خدا راهنمایی می کند.
حال که فهمیدیم واقعیتهای ثابت هم وجود دارند یک سوال پیش می آید و آن این است که آیا واقعیت ثابت (قانون) مولود ماده است یا حاکم بر ماده؟ آیا ماتریال (ماده) می تواند قوانین و روابط ثابت حاکم بر دگرگونی های آن را تبیین و توجیه کند؟ آیات قرآن بر همین امر تکیه دارد و می گوید در آمد و شد شب و روز و آفرینش آسمان ها و زمین و... نشانه هایی است برای خردمندان. وقتی که این آمد و شدها تابع نظم است و نظم نشانه ثبات است، این ثبات نشانه ای بر مبداء ثابت جاودانه هستی است و این ها همه جلوه های اراده و مشیت جاودانه خداوند هستند و کل جهان برخدا تکیه دارد.