در طبیت وجود داشته اند ولی هنر خلاق انسان آن را توسعه داد و بر گستردگی اش اضافه کرد. طبیعت زیباست و طبیعت دست نخورده خود زیبایی خاصی دارد اما طبیعت آرایش داده شده به وسیله انسان هم زیبایی خاص دارد. انسان هم انواع جدید را به وجود می آورد و هم بر رونق آن می افزاید.
مثال: تغییر مصنوعی تعداد الکترون ها در اتم که پس از کشف اتم به دست آمد به افسانه کیمیا پشتوانه علمی بخشید و به انسان توانایی مبدل ساختن مس به طلا را دارد. "هنر اصلی انسان بهره گیری از مکشوفاتش است. او نباید مواهبی را که برایش آفریده شده است عاطل و باطل و ناشناخته بگذارد.
"هُوَ اَنشاءکُم مِنَ الاَرضِ وَاستَعمَرَکُم فیها فَاستَغفِرُوُه" (سوره هود، آیه 64) خدا شما را از زمین آفرید و شما را به عمران و آبادی آن، برانگیخت. در انسان انگیزه های طبیعی و خدادادی برای آباد ساختن زمین وجود دارد. ما را به آبادانی زمین برانگیخت تا خود از آن بهره مند شویم زیرا او غنی و حمید و بی نیاز است.
"فَامشُوا فی مَناکِبِها وَ کُلُوا مِن رِزقِهِ وَ اِلَیهِ النُشُور" (سوره ملک، آیه 15)، برفراز و نشیب های زمین به حرکت در آیید و از روزی هایی که خداوند برایتان فراهم ساخته بخورید. تعلیم اسلام این است که خداوند همه امکانات را برای انسان آفرید تا از آن بهره مند شود و در عین بهره مندی خودساز باشد. ریاضت اسلامی در عین بهره مندی صورت می گیرد و با ریاضت پارسائی گرایانه منفی فرق دارد.
"انسان خود بخشی از طبیعت و وابسته به آن است و برای تغذیه و آسایش خود به طبیعت نیازمند است" ولی آیا این نیاز از آن نیازهایی است که انسان باید بنده و برده طبیعت شود؟ یا سالار آن؟ قرآن می گوید: انسان، تو باید سالار طبیعت باشی نه بنده و برده طبیعت. سالاری انسان بر طبیعت چگونه است؟
یکی سالاری بر

نظر خود را ارسال کنید