می‌سوختم. قرب معنوی و خداگونگی انسان واقعاً میدان گسترده و افق بی نهایتی دارد. لذا در هر دو بعد میدان وسیعی دارد که این میدان بی نهایت را با نیروهای درونی معنویش طی می کند. کشف این نیروها دشوارتر از کشف پیچیده ترین رازهای علمی است؛ عارف کسی است که این پیچیدگی های روان آدمی را بشناسد و با این شناخت به سوی خدا سیر و سلوک را آغاز کند و چنان پیش رود که بر موانع سر راهش مسلط شود.
"هر دو بعد شخصیت وی (روح و ماده) درخور تکامل، گسترش و بهره گیری است و نمی تواند خود را رها کند و اهمال نماید. "من اهمل نفس" کسی که خود را بیهوده بگذارد مورد بازخواست قرار می گیرد. «لَتُسئَلُنَّ یَومَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ».
انسان نمی تواند مانع رشد انگیزه های کمال خود شود، بلکه باید دفینه هایش را کشف کند. در زیرلایه های گوناگون روحیات انسان ارزش ها نهفته، این ارزش ها باید کشف شود. از نظر ما انسان در برابر تمام پیچیدگی ها و مشکلات و تنگناها قدرت حرکت دارد؛ مثلاً کسی نمی تواند بگوید چه کنم عصبانی هستم زیرا در زیر لایه خشم و عصبانیت استعدادی برای تحمل و بردباری نهفته است که باید کشف شود.
در انسان انگیزه های خداخواهی و خداجویی وجود دارد. گاهی ممکن است این انگیزه ها تحت لایه های تمنیات مادی، و یا عشق به ثروت و قدرت و... قرار گرفته باشد در این صورت باید به کشف آن پرداخت. آن وقت فضیل بن زیادی می شوی می بینی که می توانی با یک ضربه در موقعیتی مناسب این لایه ها را کنار بزنی. زمانی که می شنود "اَلَم یَأنِ لِلَّذینَ آمَنوا اَن تَخشَعَ قُلوبُهُم لِذِکرِاللهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الحَقِّ" (سوره حدید، آیه 15) فریاد بر می آورد "بلی والله قدفان" وقتش رسیده که تمنیات را کنار زند و به دنبال راه نورانی برود.
نور الهی در انسان نمی میرد و دفینه ها و مایه هایش باقی می ماند،

نظر خود را ارسال کنید