اسلامی بوده وقتی که دیگر می‌بیند نمی‌تواند کاری بکند و دستگیر می شود کتابچه‌ای در دویست صفحه برای ساواک می‌نویسد و هرچه که از مبارزه و اسرار مبارزه و اسرار ضد ساواک در ایران می‌داند در آن کتاب می‌نویسد و هدیه‌ ساواک می‌کند درحالی‌که این‌طور چیزی در جبهه اسلامی نبوده و اگر یکی هم پیدا می‌شد از همین مسلمان‌های التقاطی بود که فکر می‌کردند التقاط مارکسیسم و اسلام می‌تواند یک مبارزه اصیلی باشد.
 همین مسئول بازجویی‌های کمیته‌ که ارزش ندارد اسمش را بگویم و فراری و در خارج است می‌گفت این بچه مذهبی‌ها پدر بازجوهای ما را در می‌آورند و یک بازجو برای این‌که یک حرف از یک مسلمان بکشد اول باید خودش و اعصاب خودش را بکشد و جانش دربیاید تا یک حرف بگیرد اما گروه‌های ضد اسلامی و غیراسلامی با چند تا شلاق به حرف می آیند. البته من نمی‌گویم که آن‌ها افراد مقاوم نداشتند استثنا زیاد است اما مجموعه این بود که به همین دلیل توی زندان همیشه چپی بیشتر از مسلمان داشتیم و هر کسی که آن‌جا می‌آمد فکر می‌کرد بیرون

نظر خود را ارسال کنید