هم همین‌طور است و یکی از مغالطه هایی که می‌شد همین بود و مثلاً اگر سه هزار زندانی داشتیم دو هزار نفر از آن‌ یا چپی بودند و یا نماز نخوان یعنی لااقل مسلمان نبودند و مذهبی به‌معنای مقید به مذهب مثلاً 3/1 یا کمتر بود و تصور می‌شد که جامعه ما این‌طوری است و این انعکاس جامعه است ولی این نبود و واقعیتش این بود که بازداشت یک فرد چپی بازداشت بسیاری چپی دیگر را به دنبال داشت که در بازجویی‌ها لو می‌داد اما یک مسلمان یک جایی قطعش می کرد، نمونه‌اش همین نخست وزیرمان است که بیست ماه شکنجه‌اش دادند و اگر زبان باز می‌کرد همه ما اعدامی بودیم، شبی که ایشان را پس از بازگشت از مدرسه رفاه به منزل دستگیر کردند و ما فهمیدیم که ایشان را گرفتند ما با خیال راحت به منزل خودمان رفتیم و خوابیدیم درصورتی‌که اصول مبارزات مخفی ایجاب می‌کند که لااقل یکی دو روز آدم احتیاط کند، ما مطمئن بودیم که برادران ما حرف نمی‌زنند؛ همین عراقی که قهرمان این مجلس است در سال 43 وقتی که در جریان اعدام انقلابی

نظر خود را ارسال کنید