منصور دستگیر شد اگر میخواست حرف بزند پایههای این مبارزه را آن روز متزلزل میکرد چون همه چیز را میدانست. وقتی که من در روزنامه خواندم که منصور با اسلحه نواب صفوی اعدام شد فهمیدم این عراقی چقدر مرد است و به این وسیله راه اسلحه را که مهمترین نقطه فشار ساواک بود که اسلحه را از کجا آوردهاید کور کرد و آن را به نواب رساند و نواب هم که مرحوم شده و نیست و حالا ساواک خودش را بکشد و نواب را از زیر خاک دربیاورد تا بگوید اسلحه را از کجا آورده است.
در شهربانی ناخنهای دست و پایش را کشیدند ولی یک کلمه حرف نزد. شب دستگیری شهید عراقی ما با بسیاری از دوستان با هم در نیروی هوایی بودیم وقتیکه بلند شدند و رفتند به خانه رسیده بودند یا نرسیده بودند که گروه اینها را گرفتند، به خدا قسم اکثر دوستان ایشان راحت به خانههاشان رفتند و من که جزو افرادی بودم که بایست با او میرفتم آن قدر از عراقی مطمئن بودم که فردا شبش هم راحت منبر رفتم. این یک حالتی است که در جبهه حق وجود دارد و نقطه مقابلش جبهه باطل که وقتی