شد و چون نمیتوانست علناً مخالفت کند ظاهراً ایمان آورد پس او از اول هم ایمان نداشت.
عده دیگری از منافقین از اول ایمان آوردند اما ایمان در دل آن ها راسخ نبود. ایمان آن ها ایمانی ثابت و مستحکم نبود در دوران حکومت پیغمبر سختی دیدند و چون آماده ی تحمل نبودند. نارضایی پبدا کردند و این نارضایی کم کم آن ها را به دشمنی با حکومت پیامبر کشانید. اما باز هم جرأت نمی کردند علناً بگویند که ما با حکومت اسلامی مخالفیم، این مخالفت را پنهان کردند، آن ها هم شدند منافق. پس اگر چه انگیزه های آن ها همان طور که ملاحظه کردید با هم مختلف بود اما در مجموع یک جریان را در جامعه اسلامی به وجود آوردند. قرآن درباره دسته دوم می فرماید:
ذلِکَ بِاَنَهُم آمَنُوا. اول ایمان آوردند ثُمَ کَفَرُوا. بعد کافر شدند. سختی های حکومت اسلامی برای همه قابل تحمل نیست. دل های ضعیف، ایمان های سست، آدم های فرصت طلب که اگر چیزی به آن ها نرسد ناراضی می شوند همیشه در همه جا زیادند.
در جامعه ی ما هم این دو دسته بودند عده ای از اول هم ایمان و اعتقادی به اسلام و حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی و امام نداشتند. اما چاره ای نداشتند جز این که قبول کنند.