فهمیدند که آن نظریه صحیح است و قرار شد که جلسات سومی داشته باشیم و اولین جلسه را در شمیران یا اوین درکه برگزار کردیم که خدا رحمتش کند مرحوم حنیف نژاد و سعید محسن از کسانی بودند که در این جلسات شرکت داشتند. و در آن زمان این اندیشۀ مبارزۀ مسلحانه را سخت گرفتند و عدّۀ زیادی بودند که الان هم هستند و حیّ و حاضرند. در همین ایام با وجودی که رهبری نهضت حرف های مسالمت آمیز می زد و در کادر قانون اساسی مبارزه می کرد دستگیر شد.
افراد سستی که خیال می کردند با حرف زدن و خنده ها و حداکثر اعتصابات و این جور چیزها می شود به پیروزی رسید و بر امپریالیسم آمریکا و انگلیس چیره شد، این ها می گفتند این ملت آمادگی فداکاری ندارد، روحیهء جانبازی ندارد، توی تظاهرات هم شرکت نمی کند. اما وقتی با حماسهء 15 خرداد روبرو شدند، دیدند و فهمیدند که این توده ها هستند که آمادگی مداخله دارند و آنها هستند که با چسبیدن به زندگی و خانه و خواب و کارخانه و اداره و مغازه و امثال اینها شایستگی ندارند. و همین احزاب دمکرات به اصطلاح ملی طرفدار حق مسالمت آمیز، این ها هستند که نتوانستند از تجربهء انقلاب مشروطه و از تجربهء نهضت ملی ایران درس بگیرند و هنوز فکر می کنند با نصیحت و اندرز می توان رژیم را سرنگون کرد.