کلیسا را مطرح کردم. الان متاسفم که چرا یادداشت هایی را که اولین نوشته های خودم بود نگه نداشتم.
مسئله کلیسا بیش از دو سال سه سال ادامه پیدا کرد؛ اما این مسئله کلیسا چه بود؟ وقتی که من روی نهضت های انبیاء مطالعه کردم دیدم که نهضت های انبیا نهضت های انقلابی برای سرنگون کردن حکومت هاست؛ اما چرا اسلام آمده؟ برای اینکه مسحیت وضع انقلابی خود را از دست داده. چگونه از دست داده؟ چون تقریبا اساس مکتب و مبدا و سرچشمه اش تحریف شده. اما چه شکلی جایگزین مسیحیت که یک دین انقلابی بوده شده است؟ از منابع تاریخی غربی استفاده کردم که اصلا مسیحیت یک جریان انقلابی بوده و آثار همین مسیحیت انقلابی را در همین اناجیل پیدا کردم.
بعد گفتم این کشیش ها که امروز در خدمت برده داران و سرمایه داران و فئودال ها هستند، این اصحاب زور و زر، اینها چه سر مسحیت آورده اند. آنچه بر سر مسیحیت آورده اند یک تجربه است و این همان چیزی است که عمال روحانی رژیم های استبدادی و کسانی که روحانی نبودند و لباس روحانیت را پوشیده اند خواستند که بر سر اسلام در آورند و درآوردند. بنابراین مسئله کلیسا در تاریخ اسلام تکرار شده با این تفاوت که کشیشان در طول تاریخ مسیحیت توانستند این کتاب را تحریف بکنند، ولی این ها در مورد قرآن که حافظ آن خداست

نظر خود را ارسال کنید