و شیمی می گوید و در هر جمله یک مسببی را وقتی مستند به سببش می کند فورا می گوید ای خدا چه قدرت داری که بواسطه ی این سبب این مسبب را ایجاد کردی.
در ضمنِ یک درس، خدا را بیشتر از هئیت به ما یاد می دارد و اگر استاد ما چنان نبود ما آن استاد را نمی پذیرفتیم باید در ضمن این درس ها حضور و فعالیت الله در جهان توضیح داده بشود.
و اما آن دیگری شیوه غربی در ضمن اینکه می خواهد درسی را بگوید ضمن اینکه فیزیک بگوید هر علتی را به معلولی می خواست مرتبط کند و هر معلولی را فورا می گوید بچه ها می بینید این مال این است، این سبب شده است، پس دیگر غیر از یک ماوراء الطبیعه است، یک موجود دیگری است که متصرف است، این کجاست؟ ما هرچه در لابراتورها مشاهده کردیم و آزمایش کردیم پیدایش نکردیم! به این ترتیب در ضمن یک درس یک بچه را غیر الهی و ضد اسلامی می کند.
ما می خواهیم دانشگاه ها برگردد. باید آن روش تدریس روحش روح اسلامی و توأم با تقوی باشد و امیدوارم ان شاءالله موفق باشید. بنده یک نکته مربوط به طرح می خواستم بگویم و آن این بود. من اتکاء به این جمله می کنم که اگر بخواهیم این طرح را پیاده کنیم یعنی دانشگاه ها و رشته ها اسلامی بشود فقط یک راه می توانیم تصور کنیم و آن این است:
هئیتی باید مرکب از یک عده ای روحانیون متخصص در اسلام و یک عده استاد دانشگاه متخصص در فنون اما اسلامی تشکیل پیدا کند، یک عده دانشجو و یک عده طلبه اینها باید بنشینند، طرح ریزی کنند و باید صبر کنند ولو دو سال دانشگاه باز نشود، یک طرح صحیح را بریزند و تصویب کنند. هم طرح زنده دنیاپسند و هم طرح زنده اسلامی. اینها باید بنشینند طرح را درست کنند و سپس دانشگاه ها باز بشود بچه های معصوم ما بروند، زیر این طرح پس از مدتی یک متخصص صد درصد مسلمان از آنجا به جامعه تحویل بشود.