باش، نکند مثل دیگران طوافی انجام بدهی به قدر واجب و سپس بروی در بازار مکه و مدینه و جده مشغول خرید و فروش بشوی! این ساعت در اینجا صدتومان است در ایران سیصد تومان پس باید چندتا خرید! یک وقتی ببینی وقت حرکت است برگردی سوار طیاره بشوی و برگردی و نفهمی خدا در مقابل لبیک چه گفت. وقتی گفتی لبّیک اللّهم لبّیک (در مقابلت حاضرم خدمت کنم) خدا با تو چه کرد؟ شعری برای او نوشتم که ای دوست من
گر شبی در بزمگاه دوست مهمانت کنند                    فکر نعمت را مکن در یاد صاحبخانه باش
اگر رفتی با خدا باش، توجه به الله، اگر این قلب رَین و کدورت پیدا کرد باید فورا پاکیزه اش کنی.
دوستان عزیز، رفقای محترم، طلاب محترم علوم دینیه، ای مسلمانان و برادران ایرانم، دل انسان گاهی اینقدر کدورت پیدا می کند در اثر گناه مانند خشت و آجر انعکاس امواج الهی در آن نمی شود. اگر گناه کردی باید دنبالش سجده کنی، اشک بریزی، متوجه شوی، پاکیزه اش کنی. امیدوارم ان شاءالله به سوی پروردگار متوجه شویم، امیدوارم ان شاءالله این وحدت ما که باید تبریک به جهانیان گفت، روح ما را صفا بدهد و جلا ببخشد. ان شاءالله حوزه علمیه با دانشگاه متحد شود و همه در مسیر الله واقع بشوند و همه متوجه روح خودشان بشوند و به صفای روح توجه کنند.
چون موضوع صحبت سمینارها، انقلاب فرهنگی است، بنده هم می خواهم دو کلمه راجع به انقلاب فرهنگی آنچه که شخصا من در این باره فکر می کنم به حضور دوستانم عرضه بدارم. آقایان اساتید دانشگاه، برادران دانشجو، یک نظری به حوزه ی علمیه بکنید، یک روش مختصری از حوزه برایتان بگویم که اگر انقلاب فرهنگی تان در این مسیر باشد مورد قبول ماست.
این آقایان طلاب وارد می شوند به قم و حوزه علمیه و مشغول تحصیل می شوند از «امثله» گرفته تا آخر «کفایه» و مدتی هم درس خارج و در مدت پنج سال،

نظر خود را ارسال کنید