آمده بود کوزه را شکست، دوباره به جهان ابدیت پیوست، آری،
راضی چو یکی قطره که از بحر جدا شد آمد به سبو باز بشد جانب دریا
و درود فراوان به همه شهیدان.
جمله ای از علی (ع) به حضور رفقا معنا کنم: در حکمت 268 از کلمات قصار آخر نهج البلاغه چنین می فرماید: اَللّهُمَّ اِنّی اَعوذُ بِکَ مِن اَن تُحَسِّنَ فی لامِعَهِ العُیونِ عَلا نِیَّتی وَ تُقَبِّحَ فیما اُبطِنُ لَکَ سَریرَتی.
خدایا به تو پناه می برم از این صفت زشت که من در منظر عموم زیبا نشان داده شوم ولی باطنم در نزد تو و فرشتگان پست و زشت و نازیبا باشد. پناه می برم از این مرض روحی، پناه می برم از این خباثت باطن که ظاهرم مطابق واقع نباشد چه آنکه انسان را ظاهری است عَلَن و باطنی است محفوظ و مخفی، ظاهر انسان گفتار انسان و نوشتار و کردار انسان است، باطن انسان اندیشه های مغز اوست و صفت های روان اوست. اگر ظاهر این گفتار، کردار و نوشتار از باطنِ درست حکایت کند این انسان صادق است، گفتارش آنچه را نشان می دهد (همانند آینه- که با چیزی مواجه است) درست نشان می دهد و مو به مو بیان می کند. و کردارش صفات روحی او را بیان می کند.
کردار و گفتار و نوشتار بسیار زیبا، و روح و اندیشه و مغز بسیار زیبا، این انسان متأدب به آداب الله است و فردی است متخلق به اخلاق الهی. و ای کاش ما هم این مقام، را پیدا می کردیم.
انسان های دنیا بکوشیم که انسان شویم و به خدائیش سوگند شما را برای این آوردند در این جهان که انسان شوید