ای شاگردان مکتب تشیع و قرآن، ما موظفیم همه چون اویس باشیم. سلمان و اباذر باشیم. امید است ان شاءالله دل های ما چشم باز کند و این جهان و خالقش را درست ببیند.
اَلاِنسانُ مُرَکَّبٌ مِن جِسمٍ وَ بَدَنِ وَ ظاهِرِ وَ عَلَنِ وَ باطِنٍ وَ روحٍ... انسانی حکایت می کند ظاهرش از باطنش اگر درست حکایت کند. این انسان صادق است، صادق القول، صادق الکتاب است و صادق الفعل. صدق در سه مرحله در این انسان پیدا می شود و چون صدق سه مرحله ای است یَکتَبُ مِنَ الصِّدیق صدیق می شود. اما گاهی این حکایت ها مخالف در می آید. گفتار و کردار و نوشتار حکایت می کند که مغز درست است و زیبا و روح درست و سالم است اما در واقع مغز انحراف دارد و روح خباثت دارد، اینک موجودی است به نام منافق و زشت ترین صفت در انسان نفاق است و بدترین انسان ها، انسان منافق چه آنکه پیامبر گرامی فرمود علی جان:
اِنّی لا اَخافُ عَلی اُمَّتی مُؤمِناً وَ لا مُشرِکاً... (نهج البلاغه)، من بر جامعه امتم از مومن نمی ترسم زیرا که مومن پناه مومن و پناه جامعه است و از مشرکان و آنها که علنا ضد الله هم باشند بر امتم نمی ترسم زیرا که آنها دشمن رویاروی هستند و جامعه من و امت من با آنان به نبرد و رزم برمی خیزد و نابودشان می کند؛ آنچه که دل پیغمبر از آن لرزان است منافق می باشد.
علی من می ترسم وَ لکِنّی اَخافُ عَلَیکُم کُلَّ مُنافِقِ الجَنانِ عالِمِ اللّسانِ یَقولُ ما تَعرفُونَ وَ یَفعَلُ ما تُنکِرون.
چه عباراتی، زبان وقتی که صحبت می کند و می گوید و قلم وقتی که می نویسد ایمان و تقوا از زبانش می بارد علم و کمال از قلمش می بارد، اما اگر باطن را ببینی جهنمی است سوزان، ددی است در لباس انسان، حیوانی است در قالب

نظر خود را ارسال کنید