انسان عظیم الشأنی است که ملکوت آسمان و فرشتگان آسمانی در آرزوی شنیدن صدای او و دیدار او هستند. تو آن چنان باش، باطنت بالاتر از ظاهرت باشد، ایمانت قوی، نیروی ایمانت تابناک باشد. تو فردی باش نه یک فرد متعارف، تو کارخانه انسان سازی باش و اینک کشور ما به چنین کارخانه هائی نیاز شدید دارد. از کرانه های کشور نامه های مختلف به ما می نویسند:
آقا در فلان جا یک محیطی است و مدرسه ای است و دبستانی و دبیرستانی بچه های معصوم مردم در مقابل افکار توطئه گران قرار دارند مغز اینها را از اسلام منحرف می کنند، حوزه علمیه، دولت جمهوری اسلامی کجائید بیائید و ما را دریابید که در این صحرای پهناور این کشور کسی به حال ما رسیدگی نمی کند!
هر یک از شما کارخانه انسان سازی باشید بروید انسانی را زنده کنید و روح ببخشید. اینجا روح پیدا کنید، عیسی (ع) باشید، موسی (ع) باشید که وقتی به محیط فرعونیان رسیدید بچه های معصوم را با روح عیسوی حیات بخشید و شما عیسی هستید و با گفتن و بیانات و منطق رسای اسلام فرعون ها را به زمین بزنید و سرنگون کنید، موسی باشید، ید بیضاء شما قرآن است، موسی باشید عصای اژدهای شما منطق و بیان است.
شاگردان برجسته امام صادق مثل زراره، محمد بن مسلم، ابان بن ثعلب و امثال اینها دور شمع وجود امام صادق (ع) نشسته اند، پیرمردها، متوسط ها همه نشسته اند، ناگهان جوانی که سنش از همه کمتر بود وارد شد. حضرت برخاست، ای هشام بفرما اینجا. آقا من همین جا می نشینم، نه شما بیائید بالا. او را از همه آنها بالاتر می نشاند. در روح اینها کسالتی پیدا می شود از اینکه امام صادق یک جوان تازه به سن بلوغ رسیده ای را بر همه فحول و

نظر خود را ارسال کنید