تابیده است و او را شناخته و پس از شناخت خداوند فهمیده الله رحمان و رحیم و فیاض است، می فهمد که موجود فیاض، بی فیض نخواهد بود، پس عالم خلق شده است و موجودات آفریده شده و جهانی موجود شده و سماوات و ارضی، پس از علت آنان پی به معلول می برند و این درجه، درجه ی بزرگان، و این راه راهی صعب العبور است و نه راهی عادی برای هر انسانی که به آن مراحل نرسیده باشد.
ما گاهی در کلمات امامان (ع) که در روابط آنها با الله روابط قوی و دقیق و عمیق و نزدیک تر بوده است از اشک های نیمه شب آنها پیداست و از عملکرد آنها پیداست که چه روابط عجیبی میان آنها و الله بود، از سخنان آنها گاهی این مطلب را استفاده می کنیم که حسین بی علی (ع) در صحرای عرفه آنگاه که در حضورش دو برادر بشیر و مبشر ایستاده اند و با آن حضرت مشغول دعا هستند و می گفتند همانند مشکی از چشمان مبارک حسین(ع) اشک می ریخت و این عبارت را به خدای خود عرضه می داشت:
الهی تردُّدی فی الاثارِ یوجبُ بَعدَ المَزار (صفحه 476 مفاتیح الجنان)، پروردگارا: اگر من بخواهم در این آثار گوناگون جهان فکر کنم و از درخت و هوا و زمین و آسمان و دقت کردن در این امور، و از این آثار به آثار دیگر و از آن موجود به موجود دیگر فکرم را منطبق کنم تا بیابم که این موجودات و مصنوعات صانعی دارند، ملاقات مرا در حضورت تاخیر می اندازد.
ترددی فی الاثار یوجب بعد المزار، و سبب می شود که ملاقات من به حضورت به تاخیر بیفتد، که این راه، راه دور است و من نمی خواهم که از این راه دور به حضورت برسم و این حضرت موسی است که می گوید «و عَجِلتُ الیکَ ربّ لتَرضی فاجمَعنی عَیلکَ بخدمهٍ توصِلُنی الیک»، پروردگارا: راه خدمت و حرکت و نهضت دیگری نشانم ده که زود با تو رابطه پیدا کنم و حضورت عاجل و نزدیک باشد. بعد عرضه می دارد «کیفَ یُستدَلُّ علیکَ بما هوَ فی وجوده مُفتَقَرٌ الیکَ» چگونه من