را تجزیه و تحلیل می‌کند و به مواد اولیه برمی گرداند. بعداً از این ها یک ترکیب می سازد، یعنی خود آن ها را با عناصر تشکیل دهنده شان ترکیب می کند سپس جمع بندی و استنتاج می نماید. این یک کار ذهن است. پس از دست یابی انسان بر آگاهی های اولیه به دست آمده از راه حواس و یا همراه با آن، ذهن انسان این توان را دارد که آگاهی های به دست آمده را تجزیه کند و از عناصر نخستین تشکیل دهنده آن آگاهی ها مطلع گردد. بالاخره می تواند این آگاهی ها را با چند آگاهی دیگر به دست آمده از راه حس و چند عنصر گوناگون تشکیل دهنده آگاهی های حسی پهلوی هم بچیند و ترکیب کند و از این راه آگاهی های تازه ای بدست آورد. اَلفِکرُ حَرِکَتٌ اِلَی المَبادی، وَ مِنَ الَمبادی اِلیَ المَرادی. فکر و اندیشه یک حرکت ذهنی است، وقتی مطلبی برای ذهن مطرح می‌شود ذهن اول سراغ عناصر نخستین آگاهی که در ارتباط با موضوع مطرح شده هستند می رود و بعد از آنجا می آید تا به یک آگاهی جدید که مطلوبش بوده است برسد.
اندیشه این است که ذهن وقتی با موضوعی یا مسئله ای روبرو می شود به سراغ عناصر نخستین آگاهی که در ارتباط با موضوعند می رود، پس از شناخت، آن ها را به صورت منظم ترکیبشان می‌کند و برمی گردد تا به نتیجه دلخواه و مرادش برسد. آن نتیجه ممکن است مستقیماً در قلمرو حس نباشد؛ مثلاً الان الکترون و پروتون هنوز در قلمرو حس ما نیست، یعنی امروز حتی با استفاده از آخرین ریزبین ها و ذره بین ها هنوز نمی توانیم بگوییم چیزی به نام الکترون یا پروتون را می بینیم و چون مخصوصاً به سرعت زمان برمی گردد، این است که اگر یک روزی بخواهیم آن را ببینیم باید ریزبین های ما بتوانند سریع تر از آنچه خود الکترون و پروتون کار می کند در درون اتم حرکت کند. آنچه که امروز می گویند ما الکترون یا پروتون، نوترون یا غیره در داخل اتم داریم حاصل استنتاج است؛ یعنی ما بوسیله ریزبین ها و ذره بین های الکترونیک بسیار قوی در داخل اتم حرکاتی می بینیم که

نظر خود را ارسال کنید